با شهدا گم نمی شویم
🌹چندین بار مجروح شده بود ولی به ما چیزی نمیگفت
من از دوستانش شرح مجروحیت های او را میشنیدم
🌹روزی کنارش نشسته بودم و با او صحبت میکردم در همین موقع از یقهی باز پیراهنش چشمم به سینه اش افتاد که سخت مجروح بود.
🌹یکبار که به مرخصی آمد مدتی نسبتا طولانی ماند. تعجب کردم. ولی روزی با دیدن تاول های بزرگ روی پوستش پی به علت تأخیر حضورش بردم او شیمیایی شده بود.
"شهید مهدی رجبی یزدی"
✍ راوی: برادر
#خاطره
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
من از دوستانش شرح مجروحیت های او را میشنیدم
🌹روزی کنارش نشسته بودم و با او صحبت میکردم در همین موقع از یقهی باز پیراهنش چشمم به سینه اش افتاد که سخت مجروح بود.
🌹یکبار که به مرخصی آمد مدتی نسبتا طولانی ماند. تعجب کردم. ولی روزی با دیدن تاول های بزرگ روی پوستش پی به علت تأخیر حضورش بردم او شیمیایی شده بود.
"شهید مهدی رجبی یزدی"
✍ راوی: برادر
#خاطره
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
۸۶۱
۰۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.