سیاهی چشمان شب

سیاهی چشمانِ شب ...!
روی دلم افتاده ....

انگار تویی ....
درونِ من می شکند ...!

روی دستهای خاطره ....
راه می‌روم و ذهن پر می‌شود ....

از هنجارهای تو ...!
شبانه هایم ....

عجیب بوی "تو" می‌دهند .....!!!
*
دیدگاه ها (۲)

فکر کردن به تو یعنی ...؟ غزلی شورانگیز ...! که...

نبودن رو یاد بگیر...یادت باشه مهربونی همیشه هم خوب نیستزیادی...

آرزوی شـــب هایم ...؟ در آغـــوش کشـــیدنِ تُـوســـت ......

قدم زدنای گاه و بیگاه من،منتظر موندنا و دیر رسیدنای توخنده ه...

سر هر جاده منم ، چشم به راهی که توییشب و روزم شده چشمان سیاه...

می سرایم "تو" و چشمان "تو" رانه سپیدی...نه غزل... تویی آن شع...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط