از آذر نگفتیم نشد بگیم
از آذر نگفتیم نشد بگیم
امون ندادن که
ریختیم یکی یکی مثل برگای درختا
دلامون زرد شد تنمون خمیده چشامون آسمون خاکستری
بارید بارید بارید
کاش یکی بغلمون کنه لالایی بخونه
بگه میاد شبی که تهش صبح روشنه که همه شادن و میخندن
که پدری شرمندهی زنو بچه نیست
که جوونی شرمندهی پدر و مادرش
آرزوهامون دیگه سوسوی ستاره نیست که رسیدنش محال باشه...
میاد میاد میاد
بعد پاییز زمستون بی برگه، سردو برفه
اما بعدش بهاره
خدا اگه مواظب دلامون باشه سبز میشیم جوونه میزنیم
بهار بهار بهار
به این امید بخواب دلای شکستهی ما روهم یه روزی بند میزنن...
امون ندادن که
ریختیم یکی یکی مثل برگای درختا
دلامون زرد شد تنمون خمیده چشامون آسمون خاکستری
بارید بارید بارید
کاش یکی بغلمون کنه لالایی بخونه
بگه میاد شبی که تهش صبح روشنه که همه شادن و میخندن
که پدری شرمندهی زنو بچه نیست
که جوونی شرمندهی پدر و مادرش
آرزوهامون دیگه سوسوی ستاره نیست که رسیدنش محال باشه...
میاد میاد میاد
بعد پاییز زمستون بی برگه، سردو برفه
اما بعدش بهاره
خدا اگه مواظب دلامون باشه سبز میشیم جوونه میزنیم
بهار بهار بهار
به این امید بخواب دلای شکستهی ما روهم یه روزی بند میزنن...
۹۱۸
۱۶ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.