چه می شد هستی ام گل بود تا از شاخه بردارم
چه می شد هستی ام گل بود تا از شاخه بردارم
که محض لحظه ای لبخند، در دست تو بگذارم!
جوانی ام، غـرورم، آبـرویم، آرزوهایـم...
تمام آنچه را که از خودم هم دوست تر دارم
هر از گاهی در آیینه لبم را سیر می بوسم
تو را در خویش می بینم! چنین بی مرز بیمارم!
اگر از من بپرسی، عشق "رازمطلق" است، اما
تماماً عـشق تو پـیداست در اجزای رفتارم!
هر از گاهی که بادی می گشاید پنجره ها را
به فال نیک می گیرم که می آیی به دیدارم
خیالت مایۀ سرسبزی این عمر بن بست است
شبیه پیچکی هستی که گل کردی به دیوارم
فقط در لحظه هایم باش،بی دیدار، بی منّت
نه اینکه آدمم؟ قدری هوا را هم سزاوارم!
بگو با که، کجا، سر می گذاری تا بدانم که
کجا، تنها، سری بر زانوان خویش بگذارم...🌸☘
که محض لحظه ای لبخند، در دست تو بگذارم!
جوانی ام، غـرورم، آبـرویم، آرزوهایـم...
تمام آنچه را که از خودم هم دوست تر دارم
هر از گاهی در آیینه لبم را سیر می بوسم
تو را در خویش می بینم! چنین بی مرز بیمارم!
اگر از من بپرسی، عشق "رازمطلق" است، اما
تماماً عـشق تو پـیداست در اجزای رفتارم!
هر از گاهی که بادی می گشاید پنجره ها را
به فال نیک می گیرم که می آیی به دیدارم
خیالت مایۀ سرسبزی این عمر بن بست است
شبیه پیچکی هستی که گل کردی به دیوارم
فقط در لحظه هایم باش،بی دیدار، بی منّت
نه اینکه آدمم؟ قدری هوا را هم سزاوارم!
بگو با که، کجا، سر می گذاری تا بدانم که
کجا، تنها، سری بر زانوان خویش بگذارم...🌸☘
۱.۴k
۱۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.