رویای شیرین من
پارت ششم
با سر به میتسو و هارو اشاره کرد. بعد یه نگاه به آیزاوا سنسه کرد و چشمک زد.
چشماش رو بست و آروم چیزی رو زیر لب زمزمه کرد طوری که فقط خودش متوجه میشد چی میگه.
سرش رو بالا آورد و گفت: ببینم چیکار میکنید!
آیزاوا گارد گرفت و آماده هر اتفاقی شد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. همه به اطرافشون نگاه میکردن.
میتسو،هارو و هیلاری دیگه نتونستم جلوی خنده هاشون رو بگیرن و خندیدن.
میتسو: قیافه هاشونو🤣🤣🤣
هارو: اسکلها🤣🤣🤣
هیلاری دستانش رو مشت کرد و محکم زد تو سر هارو و میتسو.
دوتا شون با هم: آخخخخ چته دختر؟
هیلاری: خفه شین. باکوگو کاتسوکی،تودوروکی شوتو و تو(هیکاری رو میگه) با من بیاین آیزاوا سنسه تو هم این ها رو جمع و جور کن.
آیزاوا: به لطف این دختر وقت کلاس امروز رفت برین سر کلاس.
همه رفتن لباس های قهرمانی شون رو عوض کردن و اومدن سر کلاس. سرو و کامیناری پشت در وایسادن تا صدای هیلاری و آیزاوا رو بشنون.
کیریشیما: چی میگن؟(عشق فضول خودمی)
سرو: وایسا.
کیریشیما: من که وایسادم?¿
کامیناری: بزار از زیر در نگاه کنم.
کامیناری خم شد تا از زیر در نگاه کنه که آیزاوا در رو باز کرد.
کامیناری:😰
آیزاوا:🤨
آیزاوا: کی تنبیه میخواد؟ کامیناری نفر اول تویی.
کامیناری: چرا من؟؟؟
آیزاوا: چون به حرفامون گوش میدادی.
هیلاری: ...
با سر به میتسو و هارو اشاره کرد. بعد یه نگاه به آیزاوا سنسه کرد و چشمک زد.
چشماش رو بست و آروم چیزی رو زیر لب زمزمه کرد طوری که فقط خودش متوجه میشد چی میگه.
سرش رو بالا آورد و گفت: ببینم چیکار میکنید!
آیزاوا گارد گرفت و آماده هر اتفاقی شد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. همه به اطرافشون نگاه میکردن.
میتسو،هارو و هیلاری دیگه نتونستم جلوی خنده هاشون رو بگیرن و خندیدن.
میتسو: قیافه هاشونو🤣🤣🤣
هارو: اسکلها🤣🤣🤣
هیلاری دستانش رو مشت کرد و محکم زد تو سر هارو و میتسو.
دوتا شون با هم: آخخخخ چته دختر؟
هیلاری: خفه شین. باکوگو کاتسوکی،تودوروکی شوتو و تو(هیکاری رو میگه) با من بیاین آیزاوا سنسه تو هم این ها رو جمع و جور کن.
آیزاوا: به لطف این دختر وقت کلاس امروز رفت برین سر کلاس.
همه رفتن لباس های قهرمانی شون رو عوض کردن و اومدن سر کلاس. سرو و کامیناری پشت در وایسادن تا صدای هیلاری و آیزاوا رو بشنون.
کیریشیما: چی میگن؟(عشق فضول خودمی)
سرو: وایسا.
کیریشیما: من که وایسادم?¿
کامیناری: بزار از زیر در نگاه کنم.
کامیناری خم شد تا از زیر در نگاه کنه که آیزاوا در رو باز کرد.
کامیناری:😰
آیزاوا:🤨
آیزاوا: کی تنبیه میخواد؟ کامیناری نفر اول تویی.
کامیناری: چرا من؟؟؟
آیزاوا: چون به حرفامون گوش میدادی.
هیلاری: ...
- ۲.۹k
- ۲۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط