همین که پنجره را
همین که پنجره را
این همه می بندم و باز می کنم
تا اتاق پر بشود از پروانه ها
همین که می نشینم
تار بلند موهای خورشید را
به هم گره می زنم
همین هرروز غرق شدنم در نبودنت
شده است زندگی ام
این همه می بندم و باز می کنم
تا اتاق پر بشود از پروانه ها
همین که می نشینم
تار بلند موهای خورشید را
به هم گره می زنم
همین هرروز غرق شدنم در نبودنت
شده است زندگی ام
۶.۲k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳