ماتکیه داده نرم به بازوی یکدیگر



ماتکیه داده نرم به بازوی یکدیگر 
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود 
سرهایمان چو شاخه سنگین ز بار و برگ 
خامش، بر آستانه محراب عشق بود
#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۶)

‌دوست داشتن را در چشمی بجوی که حتی وقتی بسته است رویای تو را...

‌من فکر می‌کنم در غیاب توهمه‌ی خانه‌های جهان خالی‌ستهمه‌ی پن...

‌دل من رای تو دارد سر سودای تو داردرخ فرسوده زردم غم صفرای ت...

‌کجا بود آن جهانکه کنون به خاطره‌ام راه بربسته است؟ کجایی تو...

پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکستنظاره تو بر همه جان‌ها مبار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط