پارت ۶
گاد فادر
ات ویو
سریع پسش زدم و از خونه انداختمش بیرون
شانس آوردم که نزدیک در بودم
سریع گوشیمو برداشتم
از شدت ترس دستام میلرزید
به هر بدبختی ای که بود شماره ی نامجون رو گرفتم
ات: الو نامی
نامجون: بله ات چیزی شده؟
ات:ن.نامجون(با صدای لرزون و وحشتزده)
نامجون:ات عزیزم خوبی؟چی شده
ات: ن نامجوونن ک.کمککک
نامجون: آروم باش ات نفس عمیق بکش الان میام
ات: ز.زود بیا😭
ببخشید آزمونام شروع شده نمیتونم تند تند آپ کنم
ببخشیدددددد😭😭😭
ات ویو
سریع پسش زدم و از خونه انداختمش بیرون
شانس آوردم که نزدیک در بودم
سریع گوشیمو برداشتم
از شدت ترس دستام میلرزید
به هر بدبختی ای که بود شماره ی نامجون رو گرفتم
ات: الو نامی
نامجون: بله ات چیزی شده؟
ات:ن.نامجون(با صدای لرزون و وحشتزده)
نامجون:ات عزیزم خوبی؟چی شده
ات: ن نامجوونن ک.کمککک
نامجون: آروم باش ات نفس عمیق بکش الان میام
ات: ز.زود بیا😭
ببخشید آزمونام شروع شده نمیتونم تند تند آپ کنم
ببخشیدددددد😭😭😭
۲۲۹
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.