بسم رب الحسین

‍ ‍ بِسمــــِـ رَبِـــــّ الحُســـــَیْن

خرده نگیرید...
مادربزرگ می گفت: مادر هر وقت کارت گیر کرد روضه حسین بخوان براے خودت...

حسین جان سلام.

سالهاست کارم گیر کرده
اما،
نمی دانم روضه علی اصغر را بخوانم یا اڪبر را...
رباب را بگویم یا رقیہ،
از خیمہ یا گودال،
از آتش یا تشنگی،

فقط این را می دانم...
دستان عباس ڪہ بہ زمین افتاد، دستانت را بہ ڪمر گرفتی...


روضہ ام تمام.

می خواهم دعا ڪنم:
#یارب_الحسین_بحق_الحسین
#اشف_صدر_الحسین
#بظهور_الحجة
دیدگاه ها (۲)

حُسِیْـن جـاندادمـ تو را قَسَـــــــمبه نخ ِ چادرے ڪه سوختــ...

زور دارد که ببینم همه رفتند حرمو من از دور برای تو غزل میساز...

تا انتهای مرز جاده گریه کردماین جاده را پای پیاده گریه کردمک...

کم کم سیاهی علمت دیده می شود...آثار خیمه های غمت دیده می شود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط