آدما به همون اندازه كه قد می كشن، حسرتای زندگيشونم بزرگتر
آدما به همون اندازه كه قد میكشن، حسرتای زندگيشونم بزرگتر میشه، آرزوهاشونم كوچكتر. انقدر كه يادشون میره از زندگی چی میخواستن. يه روز به خودشون ميان و میبينن، فقط صبر كردن، فقط صبر.
تو باور نمیكنی كه دوست داشتنت، چقدر من رو صبورتر كرد، چقدر امیدوارتر.
من هنوزم تنها پيادهروی میكنم.
هنوزم با خودم حرف میزنم.
هنوزم چاييم رو تلخ میخورم و بعد از ظهرا، از پنجرهی اتاقم، به آدمايی كه شبيه تو نيستن، خيره میشم.
به تو فكر میكنم، به تو؛ و اينكه چقدر به ديدن آدمی شبيهت، حتی از دور قانعم.
معجزهای در کار نیست، من باید بمونم و ادامه بدم، اما حقيقت اينه كه زندگی كردن، از نبودنت سختتر نيست.
.
.
تو باور نمیكنی كه دوست داشتنت، چقدر من رو صبورتر كرد، چقدر امیدوارتر.
من هنوزم تنها پيادهروی میكنم.
هنوزم با خودم حرف میزنم.
هنوزم چاييم رو تلخ میخورم و بعد از ظهرا، از پنجرهی اتاقم، به آدمايی كه شبيه تو نيستن، خيره میشم.
به تو فكر میكنم، به تو؛ و اينكه چقدر به ديدن آدمی شبيهت، حتی از دور قانعم.
معجزهای در کار نیست، من باید بمونم و ادامه بدم، اما حقيقت اينه كه زندگی كردن، از نبودنت سختتر نيست.
.
.
۲.۷k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.