این جا دنیای مجازی صدای من از هم ویسگون میشنوید

♥ ♥این جا دنیای مجازی، صدای من از هم ویسگون می‌شنوید ♥ ♥
ویسگون

این کلمه ایه که همیشه هنگام ورود به سایت می بینی!
«البته با نام کاربری خودت»


اول یه نگاه به خودت و حس خودت، و یه نگاه به حالت من می ندازی!
"امروز چه حالتی دارم؟"
یه کم فکر!
"ناراحتم"، اما می زنی به رگ بی خیالی و این می شه حالت تو:


می شه مصداق این جمله که تو امضای بچه ها می بینیم:

نقل قول:
دلخــــور که میشَـوم ,
بغـض میــکنم
می آیم پشـت صفحـه ی مانیتــورم کامنـت مینویسـم ُ
صورتک میگــذارم صورتکی که میخنـدد
و پشتـش قایم میشــوم
که فکـــر کنی میخنــدم و بخنـــدی...
اشکهایم میـــــــآیند
و من مدام با صورتک مجازی ام میخندم.. 

بعد می بینی چند تا جهت اطلاع داری!
چند تا درخواست دنبال شدن و لایک و پیام بازدید کننده!
یه نگاه کلی بهشون می ندازی
از اون جایی که مخفی اومدی دوستات نمی فهمن، می گی یکم بچرخم بعد جوابشون رو می دم.
یه کم فروم رو بالا پایین می کنی و وارد میشی 


اولین چیزی که نظرت رو جلب کرد این بود:


نقل قول:
اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی 
اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته
خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند
وقت میگذاری برایم، وقت میگذارم برایت 
نگرانم میشوی نگرانت میشوم 
دلتنگت میشوم دلتنگم میشوی
وقتی درصحبت هایم،به عنوانِ دوست 
یاد میشوی مطمئن میشوم
که حقیقی هستی
دوست حقیقی من در دنیای مجازی
دوستت دارم... 
هرچند کنارهم نباشیم 
هرچند صدای هم را نشنیده باشیم 
من برایت سلامتی و شادی آرزو دارم 
هرکجا که باشی ... 
واقعا این طور نیست؟
مجازی هستیم، اما دلمون که مجازی نیست

نقل قول:
مجازی هستیم 
اما دلمان مجازی نیست !
میشکند 
حواست به تایپ کردنت باشد 
این چی؟
اینم همین طور نیست؟



کمی موضوع رو تغییر می دم

گاهی احساست تنهایی و کمبود می کنی
می رسی به این جمله که باز تو اواتار یکی از بچه ها دیدم:
نقل قول:
همیشه آنلاین ها تنها ترینند 
خیلی جمله ها امثال اینا هست که ما به سادگی ازشون می گذریم.
اما این مطالب عمقی دارند که اگر بهش خوب نگاه کنیم در عمق فکرمون غرقمون می کنه...


امروز شادم پس شادی را انتقال می دهم، هیجان خالی می کنم
امروز غمگینم، پس تظاهر می کنم به شادی
امروز بی حوصله ام، پس شاد نشان می دهم
امروز امروز و باز هم امروز...


دوباره تو فروم می چرخی
یادداشت های تلخ نویس بچه های ویسگون  
می زنی ببینی کی بیشتر از همه این جا پست گذاشته!
با خودت می پرسی یعنی این از همه غمگین تره؟!
یه شونه بالا می ندازی و می گی الله اعلم!
یه نگاه اجمالی به صفحه می ندازی و میای بیرون.
می ری ببینی چند نفر آنلاین هستند. نگاهت می خوره به اسم کسی که از قبل تو دنیای واقعی می شناختیش
می دونستی دختر یا پسر خوبیه
اما وقتی اومدی این جا دیدی اون خیلی با واقعیت فرق داره
تو واقعیت تحویلت می گرفت، کنارت بود، اما این جا وقتی دیدی دوستای دیگش نسبت به تو بهش نزدیک ترند، همون فاصله ی چند قدیمت رو هم از پروفایلش برداشتی
آره اینه که گاهی تفاوت آدم های دنیای واقعی و مجازی معلوم می شه
می فهمی اون آدمی که پشت مانیتوره، با آدمی که رو در رو دیدی فرق داره
هی نشستی فکر کردی این تفاوت از کجا نشات می گیره؟!
اما هرچی فکر کردی بهش نرسیدی!
با خودت گفتی اینجا دنیای مجازی می تونه ذات پنهون آدم ها رو خوب نشون بده...


یه چرخ دیگه تو فروم می زنی و شروع می کنی به جواب دادن به پیغام ها و اکسپت کردن درخواست های دوستی، دوست هایی که شاید با خیلیاشون فقط برای زیاد شدن تعداد دوست ها بهت درخواست دادند و اصلا پی نگرفتن ببینن تو درخواستشون رو قبول کردی یا نه!
موقع اکسپت کردن نگاهت به بعضی اسم ها می افته و با خودت می گی، ا این همونه که یه بار کلی با هم خندیدیم، یادش بخیر خیلی وقته ازش خبر ندارم.
رو اسمش کلیک می کنی و می ری حالی ازش بپرسی که می بینی خیلی وقته ازش خبری نشده
دلت می گیره. به یاد روزهای گذشته و خاطراتتون
می گی کاش می شد می تونستم از دنیای مجازی به واقعیش برسم و بتونم جوری دیگه حالش رو بپرسم.
به ذهنت یه چیزی خطور می کنه
می ری به کسایی که دوشون داری و می خوای دوستی ای فراتر از نت داشته باشی شماره ات رو میدی . می گی خوشحال می شم اگر بهم اس ام اس بدی و...
و این شروع دوستی عمیقی تر از دنیای مجازی می شه
گاه فراتر. قرار می ذاری می بینش.
و خیلی مسائل دیگه که از دنیای مجازی به زندگیت وارد می شه
یه روز دوستت مریض شده ناراحتی، یه روز عروسی یکیشه شادی، یه روز کی حالش بده دعا می کنی . یه روز تولدشه با ذوق براش تاپیک می زنی. کیک مجازی شمع مجازی؛ رقص مجازی، همه و همه مجازی...

یه چرخ دیگه تو فروم میزنی 
یه نفر داره پیغام های تکراری بخشش رو سر و سامون می ده
یه حسرت تو دلت...!

حوصله ت سر می ره. می ری تو پروفایلت.
به آواتارت نگاه می کنی!
د
دیدگاه ها (۱۴)

اگه نیوتن عرب بودسیبی که افتاد رو میخورد و میگفت :"هذا من فض...

از شیخ بهایی پرسیدند: "سخت میگذرد" چه باید کرد؟گفت: خودت که ...

طرف بی دعوت میره عروسی اصفهان.میبینه جلوش دوتا دره.روی یکیش ...

الان داغید نمی فهمین! . . . . . فردا که تو پروفایلم زد...

می دونین اگر این مسئله اصل قرار بگیره از فردا دیگه سنگ رو سن...

اقا اینترنت ملی رو راه می ندازی !!یه سری اپلیکیشن ایجاد می ک...

چرا اون طرح پست تگ پیج راجب حجاب رو اجرا نمی کنین ؟!مگه کسری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط