My cute introvert
My cute introvert
p23
+اوما من دیگه برم قرار دارم
م: شیطون
رفتم بیرونو گوشیمو از کیفم در اوردمو به چیمی زنگ زدم.
جیمین ویو
کدوم خروس بی محلیه، داشتم کیدراما میدیدم
ازرو مبل بلند شدمو رفتم دنبال گوشیم، اسم رو ی صفحه ا.ت بود.
_ "خرذوق شدن"
_به به، ا.ت خانوم، یادی از ما کردی
+زرشک، من دارم میام اپارتمان، لباساتو بپوش بریم بیرون که خیلی خوشحالم انرژیم باید تخلیه شه
_دلیل خوشحالیت دیشبه دیگه؟
+بعدا میگم برات
سی مین بعد...
پس از سال ها جیمینا پایین امدند و خیابان را منور کردند.
+پسره ی بیشعور سه ساعته منو کاشتی اینجا
_سلام ایسوکولادامو
+واتتتتتتت
_میشه شکلات من به یونانی
+پرو نشو دیه... م که دوست دختلت نیسم
_ "گریه فیک"
+شوخی کردم باو
+راسی قرار بود بگم چرا خوشحالم... قضیه یونگ سو رو که یادته
_اره، دیروز تو و ته گفتین برام
+امروز صب کله سحر رفتم پیش مامانم و راضیش کردم، ولی گف یروز ببرمت ببینتت
_اها، ولی از چه نظر راضیش کردی
+هممممم"کلافه" خنگ خدا خو مامانم میگف حق نداری دوست پسر داشته باشیو این حرفا، البته میگفت باید با یونگ سو
وارد (اهم اهم😔💅) بشم
منم امروز صب رفتم پیشش، درمورد تو گفتم، راضی شد.
_ا.ت خانوم خودش پیش قدمه 😎
همش حرف میزدیمو می خندیدیم .
تا شب فقط تو خیابونای سئول پیاده روی کردیم، اصلا دلم نمیخاست بریم خونه.
دلم میخاد همش با جیمین وقت بگذرونم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
لازمه بگم؟ 💅😔
p23
+اوما من دیگه برم قرار دارم
م: شیطون
رفتم بیرونو گوشیمو از کیفم در اوردمو به چیمی زنگ زدم.
جیمین ویو
کدوم خروس بی محلیه، داشتم کیدراما میدیدم
ازرو مبل بلند شدمو رفتم دنبال گوشیم، اسم رو ی صفحه ا.ت بود.
_ "خرذوق شدن"
_به به، ا.ت خانوم، یادی از ما کردی
+زرشک، من دارم میام اپارتمان، لباساتو بپوش بریم بیرون که خیلی خوشحالم انرژیم باید تخلیه شه
_دلیل خوشحالیت دیشبه دیگه؟
+بعدا میگم برات
سی مین بعد...
پس از سال ها جیمینا پایین امدند و خیابان را منور کردند.
+پسره ی بیشعور سه ساعته منو کاشتی اینجا
_سلام ایسوکولادامو
+واتتتتتتت
_میشه شکلات من به یونانی
+پرو نشو دیه... م که دوست دختلت نیسم
_ "گریه فیک"
+شوخی کردم باو
+راسی قرار بود بگم چرا خوشحالم... قضیه یونگ سو رو که یادته
_اره، دیروز تو و ته گفتین برام
+امروز صب کله سحر رفتم پیش مامانم و راضیش کردم، ولی گف یروز ببرمت ببینتت
_اها، ولی از چه نظر راضیش کردی
+هممممم"کلافه" خنگ خدا خو مامانم میگف حق نداری دوست پسر داشته باشیو این حرفا، البته میگفت باید با یونگ سو
وارد (اهم اهم😔💅) بشم
منم امروز صب رفتم پیشش، درمورد تو گفتم، راضی شد.
_ا.ت خانوم خودش پیش قدمه 😎
همش حرف میزدیمو می خندیدیم .
تا شب فقط تو خیابونای سئول پیاده روی کردیم، اصلا دلم نمیخاست بریم خونه.
دلم میخاد همش با جیمین وقت بگذرونم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
لازمه بگم؟ 💅😔
۱.۱k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.