صبح ها برایم غزلی دم ڪن
صبحها برایم غزلی دم ڪن
از ترنج دستهایت!
و ترانهاے بخوان از ڪَندمِ سبزِ چشمهایت
در افق نڪَاهم بنشین،
تا به وقت طلوع عاشقانهاے دیڪَر
در برڪهے زلالِ لبهایت
روے بامداد سپیده و بهار
در امتداد بوسههایم
شرح دوست داشتنت را بنویسم ...
#عرفانیزدانی
از ترنج دستهایت!
و ترانهاے بخوان از ڪَندمِ سبزِ چشمهایت
در افق نڪَاهم بنشین،
تا به وقت طلوع عاشقانهاے دیڪَر
در برڪهے زلالِ لبهایت
روے بامداد سپیده و بهار
در امتداد بوسههایم
شرح دوست داشتنت را بنویسم ...
#عرفانیزدانی
۱.۲k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰