باید از جا برخاست و به آسمان نگاه کرد

باید از جا برخاست و به آسمان نگاه کرد.
درسی که امروز آموختم سلام کردن است. امروز باید به هر چه که می بینم سلامی دوباره داشته باشم.
می خواهم به آسمان سلام کنم. سلامی دوباره به ابرهای تیره ای که آسمان را فراگرفته اند خواهم کرد، زیرا می دانم باید به زندگی به گونه ای دیگر نگریست.
امروز به هرکسی که سال ها از او دور مانده بودم، سلام خواهم کرد. زیباترین واژه ای که از آن غافل بوده ایم، سلام است.
سلام واژه ای است متبرک که آغاز هر آشنایی با آن خواهد بود. سلام واژه ای است مقدس که ما را به سوی تمام خوبی ها رهنمون خواهد ساخت.
امروز باید به تمام نگاه هایی که از روی دلتنگی از آنها دور مانده بودم سلام کنم.
پیش از همه به تو سلام خواهم کرد، زیرا می دانم با سلام گرم من، ابرهای تیره، آسمان را ترک خواهند کرد و خورشید انرژی بخش خواهد بود.
دیدگاه ها (۱)

به آسماننگاه کرد... و از تهِ دل؛ شُکر!مادرم را می گویم...هما...

یک پنجره برای دیدن،یک پنجره برای شنیدن،یک پنجره که دست های ک...

مادرم می‌گفت:عاشقی یڪ شب است،و پشیمانی هزار شب!اما هـــزار ش...

در عشق زیستنبزرگترین نبرد زندگی است. عشق بیش از هر تلاشانسان...

حواستان باشد !اینجا خیلی زود ، دیر می شود !جایی که همه چیز ت...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط