بایدباور کرد که خیلی چیزها در زندگی نمیشود

بایدباور کرد که خیلی چیزها در زندگی 'نمیشود'
و 'نمیشود' های کوچک یک 'نمیشود' بزرگ را رقم میزنند
مثلا
'نمیشود'
که هر روز پروفایلت راچک نکنم 'نمیشود'
که متلک های نوشته در پروفایلت را به خودم نگیرم
'نمیشود'
که بی توجه باشم به تمام دلتنگی ها تو 'نمیشود'
که باهربار شنیدن اسمت حتی به تشابه، دلم برای نبودنت نگیرد
'نمیشود'
که تو هم برایم یکی باشی مثل دیگران
'نمیشود'
که باشی و بغض نکنم که نمیشود جمعه عصررامهمانت کنم به یک فنجان قهوه
همه این 'نمیشود' ها جمع خواهند شد و'نمیشود' درزندگی ام باشی،را پدید می آورند
ولی یک 'نمیشود'ی هم از همه این نمیشود ها غم انگیز تر است
همین که' نمیشود' باورکنم تو سهم من نیستی...
دیدگاه ها (۶)

.هی رد شو از این کوچه و هی دل ببر از ما تو فلسفه بودن این پن...

اگر کسی را یافتی که درلبخندت غمت را دید.در سکوتت حرفهایت را ...

کافیست یکبار مادرت مراآستینی کند که قرار استبرایت بالا بزندب...

برای خانۀ همسایه ات هم چراغ آرزو کن، قطعا حوالی خانه ات روشن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط