proud love پارت11
بخاطر حرفایی ک توپست قبل گذاشتم تصمیم گرفتم اسم دختررو تو فیک بزارم هانا ببخشید اگه تکراریه 😊
ووو تمام این اخلاقای اعضا هم باز بگم همشون تخیلی و مثل ی داستان میمونه پس جدی نگیرید
ما رفتیم امریکا رسیدیم ی نفس عمیق کشید
هانا. هوممم اخیشش اسمون امنیت
سهو خندید چمدونارو برداشتیم رفتیم سمت ی ماشین
هانا. کجا میری
سهو. من قبلا امریکا بودم هم ماشین دارم اینجا هم خونه
هانا. اوو
رفتیم تو ماشین نشستیم تمام صحنه ها اومد جلو چشمم چشامو بستم گوشه چشمم اشکی اومد
سهو. هاناا میخوام چیزی بهت بگم سرمو انداختم پایین
هانا. چیزی شده سهو
سهو. منم خون اشامم لی باور کن خیلی وقته ک لب ب خون نزدم
هانا. میدونستم حرفاتو با اعضا شنیدم مهم نیست برام 😊
سهو. میتونی توضیح بدی چ اتفاقی افتاده ک دست ب همچین کاری زدی (دیگههه پارتای قبل مشخص بود چی شده توضیح نمیدم) همچیو ب سهو توضیح دادم سهو علاوه بر دکتر بیمارا ی مدت روان شناس بوده باهام صحبت کرد حالم بهتر شد
رسیدیم خونه سهو تو امریکا رفتم تو یکی از اتاقا لباسامو چیندم تو کمد یکیشو برداشتم پوشیدم جای زخمام یکم درد میکرد بسته بودنش رفتم پایین
سهو نشسته بود سرش تو گوشی بود
ی فکری ب ذهنم اومده بود خواستم برسم ب امریکا ب سهو بگم
هانا. سهووووو اوپااا
سهو. بلهه
هانا. میگم تو نمیتونی ی باند مافیا جمع کنی
سهو. میخوای چیکار
همچیو تعریف کردم براش برای انتقام از اقای پارک احتیاج داشتم ی باند مافیا قوی تر از اون درست میکردم نگران نباش پارک جیمین من از توعم مغرور تر میشم دیگه با هانای شیطون خداحافظی میکنی ولی ب سهو قول دادم فقط برای کسانی ک برام عزیزن پرو شیطون باشم پس با سهو راحتم چند ماهی گذشت تو این چند ماه سخت تلاش میکردیم برای باند مافیامون من تبدیل شده بودم ب ی دختر مغرورو سرد فقط تو بعضی شرایط کرم میریختم تو این چند ماه معروف شده بود باندمون ولی کسی نمیدونست رییس این باند کیه😏
من و سهو خودمون از همچی مخفی کردیم تا کسی نتونه ردیابیمون کنه
هانا. سهو کارا چطوره
سهو. چند نفر عضو جدید اومدن کارشون خوبه استخدام کردم
هانا. اوک مراقب باش جاسوس نباشن
سهو. اوک رییس خانم 😂
هانا. سهوووو
سهو. باشه باشه من برم بای
گوشیو قطع کردم ببنیم در چ حالید اقای پارک منتظرم باش کم مونده بیام پیشت😏
جیمین
چند ماهی از فرار هانا میگذشت تو این چند ماه دنبالش گشتم ولی انقگار محو شده بود ی باند جدیدی درست شده بود رکورد زده بود کسی نمیدونست رییس اون باند کیه شوگار و کوک رو فرستادم تا تحقیق کنه اما هر روز بهم میگفت ردی ازشون نیست چند هفته پیش نامه ای ناشناس برام اومده بود
نامه
اووو اقای پارککک حالتون چطوره با شکنجه کردن بقیه لذت میبرید 😏 بزودی منتظر باش قرار زندگیتو برات جهنم کنم اخیی عزیزمم خیلی نگرانی من کیم نترس نترس ب موقع خودم میام دیدنت شما زحمت نکش 😏 باییییی
اون کی بودد باید میفهمیدم کیه چجوری اسم منو میدونه
هانا
اینم پارت 11 پارت 12هم نوشتم الان اپ میکنمم
ووو تمام این اخلاقای اعضا هم باز بگم همشون تخیلی و مثل ی داستان میمونه پس جدی نگیرید
ما رفتیم امریکا رسیدیم ی نفس عمیق کشید
هانا. هوممم اخیشش اسمون امنیت
سهو خندید چمدونارو برداشتیم رفتیم سمت ی ماشین
هانا. کجا میری
سهو. من قبلا امریکا بودم هم ماشین دارم اینجا هم خونه
هانا. اوو
رفتیم تو ماشین نشستیم تمام صحنه ها اومد جلو چشمم چشامو بستم گوشه چشمم اشکی اومد
سهو. هاناا میخوام چیزی بهت بگم سرمو انداختم پایین
هانا. چیزی شده سهو
سهو. منم خون اشامم لی باور کن خیلی وقته ک لب ب خون نزدم
هانا. میدونستم حرفاتو با اعضا شنیدم مهم نیست برام 😊
سهو. میتونی توضیح بدی چ اتفاقی افتاده ک دست ب همچین کاری زدی (دیگههه پارتای قبل مشخص بود چی شده توضیح نمیدم) همچیو ب سهو توضیح دادم سهو علاوه بر دکتر بیمارا ی مدت روان شناس بوده باهام صحبت کرد حالم بهتر شد
رسیدیم خونه سهو تو امریکا رفتم تو یکی از اتاقا لباسامو چیندم تو کمد یکیشو برداشتم پوشیدم جای زخمام یکم درد میکرد بسته بودنش رفتم پایین
سهو نشسته بود سرش تو گوشی بود
ی فکری ب ذهنم اومده بود خواستم برسم ب امریکا ب سهو بگم
هانا. سهووووو اوپااا
سهو. بلهه
هانا. میگم تو نمیتونی ی باند مافیا جمع کنی
سهو. میخوای چیکار
همچیو تعریف کردم براش برای انتقام از اقای پارک احتیاج داشتم ی باند مافیا قوی تر از اون درست میکردم نگران نباش پارک جیمین من از توعم مغرور تر میشم دیگه با هانای شیطون خداحافظی میکنی ولی ب سهو قول دادم فقط برای کسانی ک برام عزیزن پرو شیطون باشم پس با سهو راحتم چند ماهی گذشت تو این چند ماه سخت تلاش میکردیم برای باند مافیامون من تبدیل شده بودم ب ی دختر مغرورو سرد فقط تو بعضی شرایط کرم میریختم تو این چند ماه معروف شده بود باندمون ولی کسی نمیدونست رییس این باند کیه😏
من و سهو خودمون از همچی مخفی کردیم تا کسی نتونه ردیابیمون کنه
هانا. سهو کارا چطوره
سهو. چند نفر عضو جدید اومدن کارشون خوبه استخدام کردم
هانا. اوک مراقب باش جاسوس نباشن
سهو. اوک رییس خانم 😂
هانا. سهوووو
سهو. باشه باشه من برم بای
گوشیو قطع کردم ببنیم در چ حالید اقای پارک منتظرم باش کم مونده بیام پیشت😏
جیمین
چند ماهی از فرار هانا میگذشت تو این چند ماه دنبالش گشتم ولی انقگار محو شده بود ی باند جدیدی درست شده بود رکورد زده بود کسی نمیدونست رییس اون باند کیه شوگار و کوک رو فرستادم تا تحقیق کنه اما هر روز بهم میگفت ردی ازشون نیست چند هفته پیش نامه ای ناشناس برام اومده بود
نامه
اووو اقای پارککک حالتون چطوره با شکنجه کردن بقیه لذت میبرید 😏 بزودی منتظر باش قرار زندگیتو برات جهنم کنم اخیی عزیزمم خیلی نگرانی من کیم نترس نترس ب موقع خودم میام دیدنت شما زحمت نکش 😏 باییییی
اون کی بودد باید میفهمیدم کیه چجوری اسم منو میدونه
هانا
اینم پارت 11 پارت 12هم نوشتم الان اپ میکنمم
۳۲.۲k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.