همیشه گفتم پدرم خدای دوم منه
همیشه گفتم پدرم خدای دوم منه
من یه دختر تک فرزندم
وپدرم همیشه جای تمام نداشته هام بود
البته مادرمم تاج سره اما پدر تکرار نشدنیه
بازنشستگی پدرم
آن روزها وقتی دستانم را می گرفتی گمان می کردم پهلوان افسانه های شاهنامه قلب من هستی و فاتح تمام دنیا.
حالا خوب می دانم چه روزها که بخاطر آرزوهای کوچک ما ، آرزوهای بزرگ خویش را از یاد بردی و هر چروک که بر دستان و چهره ی خسته ات می نشست بهای نانی بود که در سفره شادی هایمان می آوردی ، چقدر از سرمای روزگار لرزیدی تا مبادا شعله آتش خانه مان خاموش شود.
هنوز هم برای من همان رستم دستانی که از پیکار نا برابر زندگی برگشته ای هر چند خسته اما سربلند.
بگذار پرهای خسته ات را ببوسم و بر دیدگانم بگذارم و بگویم به آشیانه ات خوش آمدی پدر مهربانم ، خسته نباشی ، بازنشستگی ات مبارک.
من یه دختر تک فرزندم
وپدرم همیشه جای تمام نداشته هام بود
البته مادرمم تاج سره اما پدر تکرار نشدنیه
بازنشستگی پدرم
آن روزها وقتی دستانم را می گرفتی گمان می کردم پهلوان افسانه های شاهنامه قلب من هستی و فاتح تمام دنیا.
حالا خوب می دانم چه روزها که بخاطر آرزوهای کوچک ما ، آرزوهای بزرگ خویش را از یاد بردی و هر چروک که بر دستان و چهره ی خسته ات می نشست بهای نانی بود که در سفره شادی هایمان می آوردی ، چقدر از سرمای روزگار لرزیدی تا مبادا شعله آتش خانه مان خاموش شود.
هنوز هم برای من همان رستم دستانی که از پیکار نا برابر زندگی برگشته ای هر چند خسته اما سربلند.
بگذار پرهای خسته ات را ببوسم و بر دیدگانم بگذارم و بگویم به آشیانه ات خوش آمدی پدر مهربانم ، خسته نباشی ، بازنشستگی ات مبارک.
۴.۱k
۱۲ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.