سناریو
#سناریو
وقتی تحریکش می کنی و فرار میکنی تو اتاق و درو قفل میکنی
نامجون:خودت خاستی
ا.ت:چی؟!
یهو برقا میره(😁)
ا.ت:أااااااااااااااااا(جیغ فراتر از بنفش)از اوتاق میای بیرونو میخوری به نامجون و برقا میاد
نامجون:خب خانوم کوچولو اماده ای؟
ا.ت:وای نه
هههه😪
جین:اااا.تت تا اخر عمرت که اونجا نمیمونی،به هم میرسم دخترر
ا.ت تو زهنش:چه گیری کردماا😓
(و فرداش ا.ت از خواب بیدار میشه و درو باز میکنه میره دستشویی و یهو جینو میبینه یاد دیشب میفته
و...😈🤤)
شوگا:یهو از یه پیشیه کیوتو خوابالو تبدیل میشه به یه دیدی هات
ا.ت(وقتی داری میری تو اتاق میگیرد،نمیزاره بری تو اتاق)
شوگا:فک کردی میزارم بری و لباتو تا ۷ مین میبوسه(بقیشم با خودت فرزندم😈)
جی هوپ:میره تو اتاق خودشو یه کیلید برمیداره و میاد درو باز میکنه
ا.ت:چی؟!چطوری بازش کردی؟!
جی هوپ:من واسه دره اتاقا یه کیلید اضافه دارم سانشایم!...خب کجا بودیم؟!!
میندازت رو تخت و روت خیمه میزنه🤤
جیمین:اا.تت درو باز کنن!(داد)
ا.ت:نمیخواممممم!(خنده ریز)
جیمین:باشه!(درو هول میده و در باز میشه)
ا.ت:چی شد؟!(شوکه)
جیمین:میاد نزدیکت و تو هی میری عقب تا جایی که میخوری به دیوار انقد به هم نزدیک شدید که نفساتون به هم میخوره یهو جیمین یه بوسه ی 1مینی رو لبات میزاره و میه سوراغ گردنتو...
تهیونگ:وقتی داری میری تو اتاق دستتو میگیره و نمیزاره بری
تهیونگ:کجا خانوم کوچولو (و لباشو میزاره رو لباتو تا جایی که نفس کم میاره میبوستتو...)
جونکوک:درو میشگونم هاا!
ا.ت:بشگون!
جونکوک:باشه هر جور راحتی!
و یهو درو مبشگونه و میاد داخل میندازتت رو تخت و روت خیمه میزنه...
وقتی تحریکش می کنی و فرار میکنی تو اتاق و درو قفل میکنی
نامجون:خودت خاستی
ا.ت:چی؟!
یهو برقا میره(😁)
ا.ت:أااااااااااااااااا(جیغ فراتر از بنفش)از اوتاق میای بیرونو میخوری به نامجون و برقا میاد
نامجون:خب خانوم کوچولو اماده ای؟
ا.ت:وای نه
هههه😪
جین:اااا.تت تا اخر عمرت که اونجا نمیمونی،به هم میرسم دخترر
ا.ت تو زهنش:چه گیری کردماا😓
(و فرداش ا.ت از خواب بیدار میشه و درو باز میکنه میره دستشویی و یهو جینو میبینه یاد دیشب میفته
و...😈🤤)
شوگا:یهو از یه پیشیه کیوتو خوابالو تبدیل میشه به یه دیدی هات
ا.ت(وقتی داری میری تو اتاق میگیرد،نمیزاره بری تو اتاق)
شوگا:فک کردی میزارم بری و لباتو تا ۷ مین میبوسه(بقیشم با خودت فرزندم😈)
جی هوپ:میره تو اتاق خودشو یه کیلید برمیداره و میاد درو باز میکنه
ا.ت:چی؟!چطوری بازش کردی؟!
جی هوپ:من واسه دره اتاقا یه کیلید اضافه دارم سانشایم!...خب کجا بودیم؟!!
میندازت رو تخت و روت خیمه میزنه🤤
جیمین:اا.تت درو باز کنن!(داد)
ا.ت:نمیخواممممم!(خنده ریز)
جیمین:باشه!(درو هول میده و در باز میشه)
ا.ت:چی شد؟!(شوکه)
جیمین:میاد نزدیکت و تو هی میری عقب تا جایی که میخوری به دیوار انقد به هم نزدیک شدید که نفساتون به هم میخوره یهو جیمین یه بوسه ی 1مینی رو لبات میزاره و میه سوراغ گردنتو...
تهیونگ:وقتی داری میری تو اتاق دستتو میگیره و نمیزاره بری
تهیونگ:کجا خانوم کوچولو (و لباشو میزاره رو لباتو تا جایی که نفس کم میاره میبوستتو...)
جونکوک:درو میشگونم هاا!
ا.ت:بشگون!
جونکوک:باشه هر جور راحتی!
و یهو درو مبشگونه و میاد داخل میندازتت رو تخت و روت خیمه میزنه...
۱۳.۷k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.