نامه ای نوشته ام

.
نامه ای نوشته ام
برایِ کسی که شاید
روزی حوالیِ من
بگوید :می شود روزگارمان را
با هم تقسیم کنیم؟
نامه اینگونه آغاز می شود :

سلام!

بی مقدمه می گویم. .
اگر آمده ای
نقش عاشق پیشه ها را بازی کنی ... نشانیِ کافه سینما را می دهم؛
آنجا بازیگر زیاد برایِ ایفایِ این نقش هست !

یا که چند روزیست دورت خلوت شده ؟

کسی را می خواهی که وقت بگذرانی
با لحظه هایش ؟

بی شمارند این آدم ها ...

بیا! نشانیِ این آدمها را هم دارم !

خلاصه بگویمت
جاده ی رفتن را اگر بلدی
اگر آمدی تا رفتن بیاموزی
تا کفشِ رفتن به پایت کنی
اینجا هیچ چیز نصیبت نمی شود
اینجا همه چیز بودن است
اگر آمدی ...
باید چشمانت دستانت
گواهِ بودنت باشند
ساده بگویمت
باید حوصله کنی؛
گذشته از روزهایی که
بی هیچ ترسی؛ با همه ی بودنم
عاشقی می کردم



@,,,,D
دیدگاه ها (۵)

حس قشنگیه......یکی نگرانت باشه....سعی کنه ناراحتت نکنه.....ب...

لیلی من! اینهمه زیبا شدنت کافی نیست؟در دل  هر غزلــی جا شدنت...

زندگی فصل خوش خاطره هاست .....یک نفر در دل شب ,یک نفر در دل ...

#ﺧﺪﺍﯾﺎمن ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻢ ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖوﻟﯽ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﻡ ؛ ﭼﻮﻥ ﺗ...

سلام!حال همه ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی...

My angel (part2)

black flower(p,267)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط