بی تو من تندیسی از یک آدم وا رفته ام

بی تو من تندیسی از یک آدم وا رفته ام
پادشاه سرزمین های به یغما رفته ام

مرگ را بی شک جوابی نیست اما بعد تو
بارها تا مرز حل این معما رفته ام .

اوج در راه تو بی معناست،من با این حساب
گویی از کوهی بدون قله بالا رفته ام

من شبیه تشنه ای هستم که دنبال سراب
بارها گفتم نخواهم رفت اما رفته ام

از ازل خود را به جای سایه ام جا زد ،مدام
بخت بد همراه من بوده است هر جا رفته ام

نیستی و عایدم دستی ست خالی،این منم
رود بی آبی که با ذلت به دریا رفته ام

دیدگاه ها (۱)

مادربزرگم میگفت؛اگه مهمون خونه ای بودین و صاحب خونه براتون چ...

به آغوش تومحتاجم برای حس آرامش برای زندگی با تو پر از شوقم پ...

نازنینم عاشقت هستم ولی آیا تو هم ....من که خیلی سخت دل بستم ...

او رفت و انتظارش باقیستپشت قدمش عبور اشکم جاریستای کاش بداند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط