agNes
agNes
زمین می لرزد
با بلند ترین زمستان ضعیف گشته است..
این ها آخرین گام های دیوان سرمایند که اینجا را ترک میکنند
An April moon is rising as the trees turn to rust.
Killing season comes in shades of gray.
An April moon is rising as the spring turns to dust.
We lie down to a howling sound
as the world is slowly coming down.
درحالی ماه آپریل بالا می آید که درختان می پوسند و زنگار می گیرند
درحالی که فصل سایه های تاریک را می کشد
ماه آپرل بالا می آید درحالی که بهار به غباری بدل می شود
ما به صدای زوزه ای می خوابیم
در حالی که جهان به زیر می رود...
Bless me, ghosts of winter,
for you have made me stronger,
to face this day and ever nights,
further north our paths will go.
South is burning, east is vast,
west is dying fast.
But as I leave,
my heart holds no fear;
I know there's nothing from here.
ارواح زمستان، مرا به آغوش بگیرید
چرا که شما مرا نیرومندتر ساختید
تا روبرو شوم با این روز و با شب های پیش رو
راهمان سوی شمال به پیش می رود
جنوب می سوزد، شرق وسیع است، غرب به سرعت می میرد
اما هنگامی که من اینجارا ترک میکنم
قلب من هیچ ترسی در خود ندارد
من میدانم که از اینجا به بعد هیچ چیز وجود ندارد
An April moon is rising as the trees turn to rust.
Killing season comes in shades of gray.
An April moon is rising as the spring turns to dust.
We lie down to a howling sound...
ماه آپریل بالا می آید در حالی که درختان زنگار میگیرند
فصل سایه های تیره را میکشد
ماه آپریل بالا می آید در حالی که بهار به غباری بدل می گردد و ما به صدای زوزه ای به خواب میرویم.
On the altar of endless snow,
on a deep glacier's glow,
we prepare our graves.
Here under the north star I will sleep away,
to the deep hum of your icy womb.
April 14th, and death is here,
the tide has finally turned.
بر محراب برف بی پایان
بر درخشش عمیق یخ
ما قبر هامان را آماده میکنیم
اینجا، زیر ستاره شمالی، من به خواب خواهم رفت
با زمزمه عمیق womb* یخی تو..
چهاردهم آپریل، و مرگ اینجاست
و موج در نهایت غلتیده است..
The ground is trembling,
weakened by the longest winter.
These are the last steps
of the frost giants as they leave.
But my heart holds no fear;
for I know there's nothing from here...
زمین میلرزد
با طولانی ترین زمستان ضعیف گشته.
این ها آخرین گام های دیوان سرمایند
اما قلب من هیچ ترسی در خود ندارد
چه، میدانم چیزی ورای اینجا وجود ندارد...
زمین می لرزد
با بلند ترین زمستان ضعیف گشته است..
این ها آخرین گام های دیوان سرمایند که اینجا را ترک میکنند
An April moon is rising as the trees turn to rust.
Killing season comes in shades of gray.
An April moon is rising as the spring turns to dust.
We lie down to a howling sound
as the world is slowly coming down.
درحالی ماه آپریل بالا می آید که درختان می پوسند و زنگار می گیرند
درحالی که فصل سایه های تاریک را می کشد
ماه آپرل بالا می آید درحالی که بهار به غباری بدل می شود
ما به صدای زوزه ای می خوابیم
در حالی که جهان به زیر می رود...
Bless me, ghosts of winter,
for you have made me stronger,
to face this day and ever nights,
further north our paths will go.
South is burning, east is vast,
west is dying fast.
But as I leave,
my heart holds no fear;
I know there's nothing from here.
ارواح زمستان، مرا به آغوش بگیرید
چرا که شما مرا نیرومندتر ساختید
تا روبرو شوم با این روز و با شب های پیش رو
راهمان سوی شمال به پیش می رود
جنوب می سوزد، شرق وسیع است، غرب به سرعت می میرد
اما هنگامی که من اینجارا ترک میکنم
قلب من هیچ ترسی در خود ندارد
من میدانم که از اینجا به بعد هیچ چیز وجود ندارد
An April moon is rising as the trees turn to rust.
Killing season comes in shades of gray.
An April moon is rising as the spring turns to dust.
We lie down to a howling sound...
ماه آپریل بالا می آید در حالی که درختان زنگار میگیرند
فصل سایه های تیره را میکشد
ماه آپریل بالا می آید در حالی که بهار به غباری بدل می گردد و ما به صدای زوزه ای به خواب میرویم.
On the altar of endless snow,
on a deep glacier's glow,
we prepare our graves.
Here under the north star I will sleep away,
to the deep hum of your icy womb.
April 14th, and death is here,
the tide has finally turned.
بر محراب برف بی پایان
بر درخشش عمیق یخ
ما قبر هامان را آماده میکنیم
اینجا، زیر ستاره شمالی، من به خواب خواهم رفت
با زمزمه عمیق womb* یخی تو..
چهاردهم آپریل، و مرگ اینجاست
و موج در نهایت غلتیده است..
The ground is trembling,
weakened by the longest winter.
These are the last steps
of the frost giants as they leave.
But my heart holds no fear;
for I know there's nothing from here...
زمین میلرزد
با طولانی ترین زمستان ضعیف گشته.
این ها آخرین گام های دیوان سرمایند
اما قلب من هیچ ترسی در خود ندارد
چه، میدانم چیزی ورای اینجا وجود ندارد...
۳.۶k
۱۵ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.