سیاه و سفید📎🤍
سیاه و سفید📎🤍
پارت①
ویوا/ت
ازخواب بیدار شدم دیشب دیر خوابیده بودم زیر چشام یکم سیاه بود اهمیتی ندادم رفتم WC کارای لازم رو کردم گوشیم زنگ خورد بورام بودع جواب دادم
مکالمه شون:
بورام: کجایی بزمجه؟
ا/ت: خونم مگه باید کجا باشم؟
بورام: ساعت و دیدی؟
ا/ت: نه•_•
بورام: ساعت هفته مگه قرار نبود بریم بار؟
ا/ت: یادم رفت جررررر!
بورام: بجای جر گفتن برو اماده شو بیا دنبالم
ا/ت: اوک پنج دیقه ای اماده میشم میام
بورام: پس پنج دیقه دیگع زنگ میزنم ببینم اماده شدی یانع
ا/ت: نمیتونی منو ببینی چون بهم زنگ میزنی•_•
بورام: خفه شو بزمجه
ا/ت: شنا بلدم خفه نمیشم😎😂
بورام: به جای دعوا کردن بامن پاشو اماده شو کع دیرشد
ا/ت: راست میگیا😐
بورام: من همیشه راست میگم😏
ا/ت: گوه نحور میخوام برم اماده شم بای بای
بورام: بای بای
پایان مکالمه
سریع رفتم لباسام رو برداشتم و یکم آرایش کردم که گودی زیر چشمام معلوم نشه خب خداروشکر که گودیش معلوم نیست نوبیت لباس پوشیدن بود لباسام رو پوشیدم کفشمم براداشتم گوشیمم برادشتم سویچ ماشینم برداشتم رفتم دنبال بورام
پارت①
ویوا/ت
ازخواب بیدار شدم دیشب دیر خوابیده بودم زیر چشام یکم سیاه بود اهمیتی ندادم رفتم WC کارای لازم رو کردم گوشیم زنگ خورد بورام بودع جواب دادم
مکالمه شون:
بورام: کجایی بزمجه؟
ا/ت: خونم مگه باید کجا باشم؟
بورام: ساعت و دیدی؟
ا/ت: نه•_•
بورام: ساعت هفته مگه قرار نبود بریم بار؟
ا/ت: یادم رفت جررررر!
بورام: بجای جر گفتن برو اماده شو بیا دنبالم
ا/ت: اوک پنج دیقه ای اماده میشم میام
بورام: پس پنج دیقه دیگع زنگ میزنم ببینم اماده شدی یانع
ا/ت: نمیتونی منو ببینی چون بهم زنگ میزنی•_•
بورام: خفه شو بزمجه
ا/ت: شنا بلدم خفه نمیشم😎😂
بورام: به جای دعوا کردن بامن پاشو اماده شو کع دیرشد
ا/ت: راست میگیا😐
بورام: من همیشه راست میگم😏
ا/ت: گوه نحور میخوام برم اماده شم بای بای
بورام: بای بای
پایان مکالمه
سریع رفتم لباسام رو برداشتم و یکم آرایش کردم که گودی زیر چشمام معلوم نشه خب خداروشکر که گودیش معلوم نیست نوبیت لباس پوشیدن بود لباسام رو پوشیدم کفشمم براداشتم گوشیمم برادشتم سویچ ماشینم برداشتم رفتم دنبال بورام
۱۹.۰k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.