م نویسم تا شاید

مے نویسم تا شاید ...
من و ...
و دیگر هیچ عمق تنهایےمن ...
آنگاه که در عمق تنهایے
فرو میروم
آرزو مے کنم
که کاش قایقےداشتم
تا چشمانم را
پارو زنان راهے
دریاےنگاهت مےکردم
و خود را با اشتیاق
به دست امواج وحشے
چشمانت میسپاردم
به امید انکه
دریاے چشمانت راهےباشد
به اقیانوس قلبت ....
به امید آنکه ....
دیدگاه ها (۱)

زمانی فراموشتتتت خواهم کردک عقلم خاموووووشنفسممممم قطع روحمم...

دوستت داشتم ... دوستت دارم ... و دوستت خواهم داشتاز آن دوستت...

لطفا دنبالم کنید دوستان عزیز

لطفا دنبالم کنید دوستان عزیز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط