ما قول های زیادی به هم داده بودیم مثلا قول داده بودی چش

ما قول های زیادی به هم داده بودیم ، مثلا قول داده بودی چشم هایت برای من باشد و خنده هایت فقط دل من را به قنج بیاورد ، من گونه های نرمم را برای تو کنار بگذارم ، تو چالِ دیوانه کننده ات را برای من ، من صدایم را که زیر لب شجریان می خواند و تو صدای ظریفت که اسمم را ترانه می کند ، من شانه هایم را برای تو و تو غرق شدن در موهایت را برای من ، من بازوهایم را برای چرخاندنت زیر باران ، تو دست هایت را برای بازی کردن روی صورت من ، مثلا قول داده بودیم که طپش قلب تو شب ها لالایی من باشد و شمردن نفس های من بازی تو برای خواب رفتن ، قول داده بودی جمعه ها را دست به سیاه و سفید نزنی و من روز را برایت رنگین کمان کنم ، آوردن چای با من ، گذاشتن موسیقی و بلند خواندن کتاب با تو ، مثلا قول داده بودیم تو برای من باشی من برای تو ، من تو را تا آخر دنیا دوست داشته باشم و تو من را ،
و من حالا
نمی دانم که تو کجایی ، چه می کنی ، برای که هستی و به چه کسی قول می دهی
و ما آدم ها چقدر بد قولیم .


#مسعود_ممیزالاشجار
#deep_feeling
دیدگاه ها (۳)

ب یاد آوردن گذشته چقدر دردناکه اونم وقتی که نمیتونی آینده رو...

وقتی آدم چیزی نداره چیزیم از دست نمیده...#deep_feeling

میگویند فرشته ها به زمین می‌آیند باور کنید دروغ نمیگویندیکی ...

دو سال و هفت ماه دیوانه وار یک نفر دوست داشتمآنقدر دوست داشت...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

سلام ، گزارشگر افغانی که البته بویی از ادب نبرده بودی ! خیلی...

یه نکته ای ملت بهتون بگم جالبهپست های قبلی رو دیدین ؟توشون ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط