گفتم از عشق بگو گفت که حالت خوب است

گفتم از عشق بگو! گفت که حالت خوب است؟!
بس کن از عشق نگو! فتنه ی شهرآشوب است!

گفتم انصاف تو را شُکر! چرا بی رحمی؟!
گفت: عاشق همه جا عنصرِ نامطلوب است!

گفتم آخر تو چه از عشق خبر داری؟ ها؟!
عاشقی شیوه ی رندانِ "اَبَر ایّوب" است!

آسمان، بار امانت ... تو که ناآگاهی!
قرعه ی فال به نامِ دلِ من مکتوب است!

بغض آمد، نمِ اشکی وُ سپس افشا کرد:
تا ابد، قلب من از رفتنِ او معیوب است!
#Ma
دیدگاه ها (۴)

#Fa

#Fa

..

#Fa

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط