روحش شاد
همسایه بود یه بی ام و ۲و۲ داشت
لاغر قد بلند وقتی زنگ میخورد شلنگ به دست توی حیاط عصر ها پسر عموم نی اومد خونمون میگفت اقای مدنی بازی کنیم با شلنگ هم دیگه را می زدیم
تا همین چندسال پیش باهاش سلام علیک داشتم.شاید قسمت بوده خیلی دیر بفهمم چون خیلی دلم می گرفت در حد افسردگی
لاغر قد بلند وقتی زنگ میخورد شلنگ به دست توی حیاط عصر ها پسر عموم نی اومد خونمون میگفت اقای مدنی بازی کنیم با شلنگ هم دیگه را می زدیم
تا همین چندسال پیش باهاش سلام علیک داشتم.شاید قسمت بوده خیلی دیر بفهمم چون خیلی دلم می گرفت در حد افسردگی
۲.۰k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.