چرا میرین گزارش میدین پارت معرفی رو گزارش کردین حتی نزاشت

چرا میرین گزارش میدین پارت معرفی رو گزارش کردین حتی نزاشتین ۱ روزم ازش بگذار

فیک پسر عموی سادیسمی من P3

وه یهو تهیونگ از گلوم گرفت و چسبوندم به دیوار و گفت
_دفعه ی آخرت باشه به دوست دختر من بگی هر/زه (با عصبانیت )
+من..من..این..کارونکردم (درحال خفه شدن )
_پس دوست دختر من دروغ گفته ها هر/زه (عصبانی)
تهیو..نگ..دارم ..خفه میشم
+ هه...هه...ههه...(درحال نفس زدن )

خب خب یه معرفی درباره دوست دختر تهیونگ بگم
جانگ لیا : دختری حسود - هر/زه -پسرباز
شغل: چسبیدن به تهیونگ
سن: ۲۰
دوست :کسی دوست این میشه

ویو ات.
باز این دوست دختر حسود تهیونگ چی گفته بهش عوضی حسود پدر صدامون زد باهم رفتیم تهیونگ بهم گفته بود اگر درمورد این قضیه به کسی بگم بلایی بدتر از آیت سرم میاره

ویو ته
یکن با ات بد برخورد کردم ولی حقش بود نباید به دوست دخترم بی احترامی می کرد رفتیم پایین که پدر گفت .....

خ
م
ا
ر
ی

شرط دارم ۵ تا لایک چهار نا کامنت چیز زیادی نیست ازت نخواستم که فالو کنی