خوندن بدون لایکو کامنت حرامه
خوندن بدون لایکو کامنت حرامه.
P19
you and me
ویو تهیونگ
دختره نفهم یه بلایی سرت بیارم مرغایه اسمون به حالت گریه کنن نمیدونی چی در انتظارته.
تهیونگ:بیا بالا تو اتاق میگم خدمت کارا یه چیزی برات بیارن.(درحال رفتن بالا از پله ها)
ا/ت پشت سره تهیونگ راه اوفتادو به اتاق رسیدن وارد اتاق شدنو تهیونگ درو بست.
ا/ت برگشت تا مطلبی که چند دیقه پیش درباره اش در حال فرار از تهیونگ بود بپرسه.
اما تهیونگ بدونه تیشرت جلویه دختر ایستاده بود در عرض دو ثانیه ای که دختر پشت به پسر بود لباسش رو دراورده بود.
ا/ت شوکه نگاه پسر کرده بود مثل اینکه نفس نمیکشید اما تهیونگ عین خیالش نبود.
دختر به خودش اومده و رفت سمته تهیونگو سیلی بهش زد تهیونگ دستایه دختر رو گرفت تا مانع از زدن دختر شود دختر اشکش جاری شدو با عربده لی بلند غرید.
ا/ت :برا چی منو اوردی اینجا از جونم چی میخوای اگه منو دوست داری بیا خونمون بشین رو فرشه بابام بگو میخوای منو و دوسم داری.(با گریه )
تهیونگ با بهت نگاه دختر میکرد دختر دیگه تقلا نمیکرد تهیونگ قصد داشت نقشه پلیدی که تویه ذهنش هست رو تغییر بده که ناگهان...
لایک یادت نره خوشگل❤
P19
you and me
ویو تهیونگ
دختره نفهم یه بلایی سرت بیارم مرغایه اسمون به حالت گریه کنن نمیدونی چی در انتظارته.
تهیونگ:بیا بالا تو اتاق میگم خدمت کارا یه چیزی برات بیارن.(درحال رفتن بالا از پله ها)
ا/ت پشت سره تهیونگ راه اوفتادو به اتاق رسیدن وارد اتاق شدنو تهیونگ درو بست.
ا/ت برگشت تا مطلبی که چند دیقه پیش درباره اش در حال فرار از تهیونگ بود بپرسه.
اما تهیونگ بدونه تیشرت جلویه دختر ایستاده بود در عرض دو ثانیه ای که دختر پشت به پسر بود لباسش رو دراورده بود.
ا/ت شوکه نگاه پسر کرده بود مثل اینکه نفس نمیکشید اما تهیونگ عین خیالش نبود.
دختر به خودش اومده و رفت سمته تهیونگو سیلی بهش زد تهیونگ دستایه دختر رو گرفت تا مانع از زدن دختر شود دختر اشکش جاری شدو با عربده لی بلند غرید.
ا/ت :برا چی منو اوردی اینجا از جونم چی میخوای اگه منو دوست داری بیا خونمون بشین رو فرشه بابام بگو میخوای منو و دوسم داری.(با گریه )
تهیونگ با بهت نگاه دختر میکرد دختر دیگه تقلا نمیکرد تهیونگ قصد داشت نقشه پلیدی که تویه ذهنش هست رو تغییر بده که ناگهان...
لایک یادت نره خوشگل❤
- ۸.۱k
- ۰۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط