من که دلتنگ توام بامن بمان دل دل نکن

.من که دلتنگ توام بامن بمان ، دل دل نکن
تا دلم خالیست ، درجای دگر منزل نکن

مدتی بگذشته از روزی که مجنونت شدم
نام مارا در شمار مردم عاقل نکن

غرق چشمان توام ، آخربیا دستم بگیر
این تن بی طاقتم را دورازاین ساحل نکن

تا تو هستی، شعرِمن را میشود گاهی شنید
بی مروت ، این همه قول و غزل ، باطل نکن

گه مرا پس میزنی ، گه باز پیشم میکشی
این چنین مارا گرفتار خطای دل نکن

من که جرمم عاشقی بودست حکمم انتظار
پس روا برمن تو حکم مجرم قاتل نکن

با تمام آرزوهایم سراغت آمدم
آرزوهای مرا با اشک چشمم ، گِل نکن

عاقبت من را دو چشمان تو در آتش فکند
بیش ازاین دیگر عذاب از آسمان نازل نکن
دیدگاه ها (۱)

بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استشعر هم بی تو به بغضی ابدی ...

این اتفاق بارها و بارها رخ داد :مردی زنی را دوست داشتاین اتف...

شهرزادِ قصہ هایم ، دل بہ دلدارت بدہتک سوارِ شعرهایم ، دل بہ ...

توصیه های مادربزرگ مادربزرگ‌همیشه‌میگفت.زن‌باید نصفشوبه شوهر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط