شعری با قافیهی خون

شعری با قافیه‌ی خون
با کلمه‌ی انسان
با مارشِ فردا
شعری که راه می‌رود،می‌افتد،برمی‌خیزد،می‌شتابد
و به سرعت انفجار یک نبض در یک لحظه‌ی زیست
راه می‌رود بر تاریخ...

#احمد_شاملو
برای شهدای مریوان 🌺 🙏 ....

پ.ن: برای دستگیری یه رقاص اینستاگرامی ملت کُلی پست و کامنت گذاشتن ! حالا کاری با جزئیات دستگیری و درست و غلط بودن کار اون دختر و نشون دادن تصویرش ندارم ...
ولی خدایشش خیلی مظلومانه شهید شدن برای امنیت و آرامش من و #تو !

#وجدان داشته باشیم همین ...


#شرمنده_مادر_شهدا_هستم🌹
دیدگاه ها (۶)

گر سرانگشت تو ما را ننوازد گله نیستگل خاریم و زیانْ سود نواز...

من نمیدانم چرا وقتی قرار بوسه نیستباز هم لب های خود را ارغوا...

خوش به حال کسی که گاهی به خودش سر بزند، خودش را کشف کند، ما ...

مسافرت شبانه 😅 دیگه کم کم باید راه بیفتم 😉 سه چهار ساعت ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط