دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

🍒🌱دست مرا بگیر، که آب از سرم گذشت
خون از رُخم بشوی، که تیر از پَرم گذشت.
‌‌‌
سر بر کشیدم از دلِ این دود، شعله‌وار
تا این شب از برابر چشمِ ترم گذشت.
‌‌‌
شوق رهایی‌ام درِ زندانِ غم شکست
بوی خوش ِ سپیده‌دم از سنگرم گذشت.
‌‌
با همرهان بگوی: «سراغ وطن گرفت
هر جا که ذره ذره‌ی خاکسترم گذشت.»
‌‌
خورشیدها شکفت ز هر قطره خون من
هر جا که پاره‌های دل‌ِ پرپرم گذشت.
‌‌
در پرده‌های دیده‌ی من، باغ گل دمید
نام وطن چو بر ورقِ دفترم گذشت.🍒🌱
‌‌
#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۰)

🌱🍒ما ذَرّه آفتابِ عِشقیمای عِشق بَرآی تا بَرآییمما را به میا...

#عکس_نوشته

🌱🍒گويا در ادامه‌ي رفتن تو، بهار نيامد؛هر چهار فصل سال، رنگ و...

🍒🌱و دست‌های او،نيروی نور بود.نيروی نور با رمق دست‌های من،بيد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط