یا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آید

یا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آید
بنشسته سر راهش، شاید ز سفر آید

تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش
کوکب شمرم هر شب، شاید که سحر آید
هر دم که رخش بینم خواهم دگرش دیدن
بازش نگرم شاید یک بار دگر آید

از دیده نهان اما اندر دل من جایش
او را طلبم هر شب شاید که ز در آید

با کس نتوانم گفت من راز درون خویش
کز درد غم هجرش دل را چه به سر آید

می سوزم و می سازم از درد فراق اما
تیر غم او بر دل افزون ز شمر آید .

"حیران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم
یا رب نظری کان شاه از پرده بدر آید
دیدگاه ها (۱)

امسال هم #بدون_تو مهدی تمام شد  باز این دلم گرفته💔 و #غمها ...

عید میلاد سعید وراحة البالتولدت مبارڪـ آرامشِ دلموُن ...:)💚🍃...

:پدر عزیز ملت ایران روزت مبارڪ💖

#حاج‌همت_شهادتت_مبارک💔 ای شکسته تن شهیدِ من😔 شهید شهر قصه ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط