امروز یک مرده شور را دیدم ...
امروز یک مرده شور را دیدم ...
آنچنان زیبا می شست که لکه ای هم باقی نمیماند ....
اما نمیدانم پدرم چرا از او خوشش نمی آید ... !
و مدام گریه میکند و مادرم نیز نفرینش ...
او که آدم خوبیست . من دوستش دارم
فقط کاش ناخن هایش را میگرفت ...
تمام بدنم را زخم کرد ... !
آنچنان زیبا می شست که لکه ای هم باقی نمیماند ....
اما نمیدانم پدرم چرا از او خوشش نمی آید ... !
و مدام گریه میکند و مادرم نیز نفرینش ...
او که آدم خوبیست . من دوستش دارم
فقط کاش ناخن هایش را میگرفت ...
تمام بدنم را زخم کرد ... !
۶۸۰
۱۹ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.