آهسته گفتم

آهسته گفتم:
می‌ ترسم
روزی تو را نداشته باشم
دست‌ هایم را محکم‌ تر گرفتی
چشم‌ هایم را که
باز کردم
نیمه‌ های شب بود
تنها در خانه و روی صندلی
به خواب رفته بودم ..!!
دیدگاه ها (۶)

امروز گلے زیبا باشبـیـانـدیـش ، بـکــوشمهربان باش ، محبت کند...

غافلی از حالِ دل ، ترسم که این ویرانه را ؛دیگران بی صاحب انگ...

می گویند با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد !شما گوش نکنید ، چ...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

ورق روشن وقت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط