زنجیــرِ پـلاک بــود،
زنجیــرِ پـلاک بــود،
اما از پــلاک خبــری نبــود.
حدود شـش مـاه بــود توی معــراج
روی کفنـش نوشته بودیـم: «شهیـد گمنــام».
بـارها شـد می خواستـم بفرستـمش تهـران برای تشییـع؛
اما دلـم نمیآمــد.
تـوی دلم یـکی میگفت
دست نــگهدار تا موقعـش برســد.
به خودم گفتــم:
همتــی، مکانیک تفحص وقتی دنبال یـک آچار می گرده،
صلوات می فرستــه؛
چـرا من با ذکـر صلوات دنبـال پـلاک این شهیــد نگردم؟
همیـنکار را کــردم و دوباره سراغ پیــکر رفتــم،
کفنـش را باز کردم، توی جمجمه شهیــد
یـک تـکه کلـوخ بــود.
درآوردم، دیدم پـلاک شهیـد تـوی کلـوخ است.
اما از پــلاک خبــری نبــود.
حدود شـش مـاه بــود توی معــراج
روی کفنـش نوشته بودیـم: «شهیـد گمنــام».
بـارها شـد می خواستـم بفرستـمش تهـران برای تشییـع؛
اما دلـم نمیآمــد.
تـوی دلم یـکی میگفت
دست نــگهدار تا موقعـش برســد.
به خودم گفتــم:
همتــی، مکانیک تفحص وقتی دنبال یـک آچار می گرده،
صلوات می فرستــه؛
چـرا من با ذکـر صلوات دنبـال پـلاک این شهیــد نگردم؟
همیـنکار را کــردم و دوباره سراغ پیــکر رفتــم،
کفنـش را باز کردم، توی جمجمه شهیــد
یـک تـکه کلـوخ بــود.
درآوردم، دیدم پـلاک شهیـد تـوی کلـوخ است.
۸۷۲
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.