نشسته در حیاط وظرف چینی روی زانویش

نشسته در حیاط وظرف چینی روی زانویش
اناری بر لبش گل کرد و سنجاقی به گیسویش

قناری هایِ این اطراف را بی بال وپر کرده
صدای نازک برخوردِ چینی با النگویش

مضاعف میکند زیبایی اَش را گوشوار آن سان
که در باغی درختی مهربان را... آلبالویش

کسوفِ ماه رخ داده است؟ یا بالا بلایِ من
به رویِ چهره پاشیده است... از ابریشمِ مویش؟

اگر پیچِ امین الدوله بودم میتوانستم
کمی از ساقه هایم را ببندم دورِ بازویش

تو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی
یکی با خنده یِ تلخش یکی با برقِ چاقویش

قضاوت میکند تاریخ بین خانِ ده با من
که از من شعر میماند وَ از او باغِ گردویش

رعیت زاده بودم دخترش را خان نداد و من
هزاران زخم در دل داشتم... این زخم هم رویش
دیدگاه ها (۰)

حرمتها که شکسته شددیگر نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی آنچه در...

🔴قالیباف ظرف ۲۸ روز سخنان خود را ۱۸۰ درجه تغییر داد‼️

#اداب_رفتاریادب هرکسی تو بحث ودعوا مشخص میشه..به خصوص توبحثا...

#آقایان_بخوانندخانم‌ها به کارخود ونتیجه آن علاقه مند وحساس ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط