ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو

ای که همه نگاه من ، خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن ، پا نکشم ز کوی تو

گر چه به شعله میکشی، قلب مرا به عشوه ات
بر دو جـهان نمی دهم ، یک سر تار موی تو

مستی هــر نگاه تو ، بِه زِ شراب و جامِ مِی
کی ز سـرم برون شود ، یک نفس آرزوی تو
دیدگاه ها (۱)

خسته ام مثل طبیبی که... خودش بیمار ا...

من بودم ودل بود و تو و کلبه خرابی... شمعی و قلم بود و دو پیم...

تمام آن چه نوشتم سیاه مشقم بودفدای جذبه ی عشقت،تو شاعرم کردی

گر بیایی... دَهَمت جانور نیایی... کُشَدم غممن که بای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط