چهره دیگری از ایران
چهره دیگری از ایران
صاحب مغازه میگوید: نگران بودم شاید وقتی نیستم مردم چیزی لازم داشته باشند. برای همین صد و پنجاه تا کلید ساختم به همه دادم. خودشون درو باز میکنن هرچی لازم دارن برمیدارن و پولشو میذارن تو دخل یا توی دفتر مینویسند.
روستای قوزلو از توابع ملکان آذربایجان شرقی
صاحب مغازه میگوید: نگران بودم شاید وقتی نیستم مردم چیزی لازم داشته باشند. برای همین صد و پنجاه تا کلید ساختم به همه دادم. خودشون درو باز میکنن هرچی لازم دارن برمیدارن و پولشو میذارن تو دخل یا توی دفتر مینویسند.
روستای قوزلو از توابع ملکان آذربایجان شرقی
۳۷۳
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.