یا اباالفضلع

یا اباالفضل(ع).....


استخاره زده شد ؛؛ آیه ی باران آمد.."


ناگهان حضرت عباس(ع) ؛؛ به میدان آمد.."

 
رخصت جنگ اگر داشت ؛؛ که غوغا می شد.."


داشت سقای حرم  ؛؛ عازم دریا می شد.."
 
داشت با صوت جلی ؛؛ پور ولی می آمد.."


همه  دیدند  که  عباس علی (ع)  می آمد.."

 
مشک بر دوش و رجزخوان ؛؛ شده ساقی سرمست.."


پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست .."

 
جنگ  با  حضرت سردار ؛؛ جگر  می خواهد.."


چشم در چشم علمدار ؛؛ جگر می خواهد.."

 
اینچنین بود  که بر  فکر کمین  افتادند.."


نعره زد ؛؛چند تن از ترس زمین افتادند.."

*صلـی الله عـلیـکــــ
یــا سـاقـی العطشـــان*
دیدگاه ها (۱۶)

خداحافظ محرم...مُحَرَّم جان؛ خدانگهدارت!...نمی دانم دوباره ت...

جمعه یعنی انتظار بی کران' ↓❤️جمعه یعنی دور شو از دیگران'↓❤️...

بــــرای رفتن .. چمدان می بندند بــــرای مــاندن .. دل ! مـن...

قبل از خواب همه را ببخش و بسپار به خدا،بعد بخواب...برای شروع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط