داغ شد پیشانی ام بیمار چشمانت شدم

داغ شد پیشانی ام، بیمار چشمانت شدم
مثل مویت در نسیم، من هم پریشانت شدم

عاقبت ثابت شود بودی نشانی از حیات
نبض من با دست تو اینگونه درمانت شدم

ناخوش احوالم ببین ،از دوری ات تب کرده ام
من برای درد خود محتاج دستانت شدم

از تب پیشانی ام دیوانه شد تب سنج من
با تب و احساس غم، آن درد پنهانت شدم

درد دوری از تو را دکتر کجا می فهمدش
من که از لبخند تو بیمار و درمانت شدم
دیدگاه ها (۴)

دل من تنگ شده..تنگ شده میفهمی؟؟همدمم یـک دلِ پـر درد شده..م...

بغض ها چاره ندارند، گلوگیر شدنداشک ها تاب ندارند، سرازیر شد...

#غزل ؛ #کهن شب چو در بستم و مست از می‌نابش کردم  ماه اگر حل...

«دوستت دارم»در زبان مردان شکل‌های مختلفی داردبعضی‌ها با یک ش...

🌱🍒داغ شد پیشانی ام، بیمار چشمانت شدممثل مویت در نسیم، من هم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط