.
.
.
فکر میکنم
به اولین دیدارمان
به کافه ای که قرار است برویم
به چال خنده تو
و به چاهی که در آن خواهم افتاد
به سیگاری که برایم روشن میکنی
و رژ لبی که خواهم کشید
و به آدرنالینی که زیر پوستم یورتمه خواهد رفت
به شعرهایی که برایت خواهم نوشت
به شعرهایی که برایت ننوشته ام
به شعرهایی که برایت نخواهم نوشت!
به قبض تلفن
به صحبت های نیمه شب
و نگاه های اول صبح مادرم...
که هیچ کس مثل من معنی آن را نمی داند!
فکر میکنم به احساسی که دارم
و به احساسی که نداری...
و حسرت میخورم که ای کاش کمی جوان تَر بودم
تا می توانستم از پس عشق های یکطرفه بر بیایم!
ساعت ١:٢٠ دقیقه بامداد را نشان می دهد...
تو همچنان همه کَسِ من هستی
و هیچ کس نیست تا به من بگوید:
بکپ بچه...
#خخخ
.
فکر میکنم
به اولین دیدارمان
به کافه ای که قرار است برویم
به چال خنده تو
و به چاهی که در آن خواهم افتاد
به سیگاری که برایم روشن میکنی
و رژ لبی که خواهم کشید
و به آدرنالینی که زیر پوستم یورتمه خواهد رفت
به شعرهایی که برایت خواهم نوشت
به شعرهایی که برایت ننوشته ام
به شعرهایی که برایت نخواهم نوشت!
به قبض تلفن
به صحبت های نیمه شب
و نگاه های اول صبح مادرم...
که هیچ کس مثل من معنی آن را نمی داند!
فکر میکنم به احساسی که دارم
و به احساسی که نداری...
و حسرت میخورم که ای کاش کمی جوان تَر بودم
تا می توانستم از پس عشق های یکطرفه بر بیایم!
ساعت ١:٢٠ دقیقه بامداد را نشان می دهد...
تو همچنان همه کَسِ من هستی
و هیچ کس نیست تا به من بگوید:
بکپ بچه...
#خخخ
۲.۳k
۱۲ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.