بسم رب الشهداء...
بسم رب الشهداء...
دست بوس پدر...
به نقل از پدر شهید سامانلو شنیدم که می گفت سعید عادت داشت هر موقع به من می رسید به نشانه احترام دستم را می بوسید...
یک روز جای بودیم و سعید بعد از احوال پرسی رفت. شب به من زنگ زد یا پیامک زد و گفت پدر جان عذرخواهی می کنم امروز دستتان را نبوسیدم. نگاه کردم دیدم آنجا تعدادی از فرزندان شهدا هستند احتمال دادم که آنها از این کارمن حسرت بخورند و ناراحت شوند...
آری این است سبک زندگی شهدا....
شــــــــــهادت۱۶بهمن۹۴
لشکر17علی ابن ابیطالب قم
شهادت جامونده هاصلوات...
دست بوس پدر...
به نقل از پدر شهید سامانلو شنیدم که می گفت سعید عادت داشت هر موقع به من می رسید به نشانه احترام دستم را می بوسید...
یک روز جای بودیم و سعید بعد از احوال پرسی رفت. شب به من زنگ زد یا پیامک زد و گفت پدر جان عذرخواهی می کنم امروز دستتان را نبوسیدم. نگاه کردم دیدم آنجا تعدادی از فرزندان شهدا هستند احتمال دادم که آنها از این کارمن حسرت بخورند و ناراحت شوند...
آری این است سبک زندگی شهدا....
شــــــــــهادت۱۶بهمن۹۴
لشکر17علی ابن ابیطالب قم
شهادت جامونده هاصلوات...
۶۲۵
۲۳ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.