مثل ابری سپید بود در آسمان آبی

مثل ابری سپید بود در آسمان آبی .
نمی‌شد لمسش کنی ،
یا او را به آغوشت بکشانی ،
یا او را ببوسی .
تنها می‌شد نگاهش کنی ، دوستش بداری ،
و اجازه بدهی عبور آرام او از روز ،
جهانت را کمی زیبا کند !
- حمید سلیمی

#عاشقانه
#ادبیات
دیدگاه ها (۱)

#امام_حسن_علیه_السلام صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُ أن يُصا...

❁﷽❁در نیمه ی ماه ، ماهِ تمام آمده استعطـرِ نفـسِ گل به مشام ...

«بیایید با خدازندگی‌کنیم،نه اینکه‌گاهی به او سربزنیم!تا با ک...

تو مغزم يه بچس كه بعدِ به دنيا اومدنش مادرش مرده و طاقت نگاه...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

درخواست بسیار جالبیه! این یک داستان کلاسیک با پیچ و تابه که ...

## رمان مافیایی نامجون: سایه‌های نقره‌ای## قسمت چهارم: آزادی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط