پسران هدفمند پارت دوم🥰
از زبان جین:
خوب من و جیمین وسایل مورد نیاز امشبو تهیه کردیم تا به محض اینکه bts رو دیدیم استعدادهامون نشونشون بدیم..
ج:خوب همه چیز آماده ست.
در حالیکه با دستم داشتم عرق روی پیشانیمو پاک میکردم جواب جیمین دادم:آره.
ج:خوبه...الان بریم.
جین:آره بریم..
چند ساعت بعد:
((مدرسه اوکپاتو))
مدیر شروع به سخنرانی کرد.
پسران به درخواست شما من از گروه بی تی اس دعوت کردم تا اینجا موزیک ویدیو فیک لاو رو اجرا کنن لطفا ادب رو رعایت کنید.
جین و جیمین و جیهوپ سراسیمه وارد سالن مدرسه شدن و روی صندلی جلو نشستن.
در این بین تهیونگ و جانگ کوک و نامجون و شوگا وارد سالن شدن.
تهیونگ رو به جمعیت کرد و گفت:سلام من کیم تهیونگ ملقب به وی هستم حتما شما منو میشناسید من دنسر گروه بی تی اسم از مدیر مدرسه اوکپاتو ممنونم ک امشب ما رو به مدرسه دعوت کردن امیدوارم از اجرای ما خوشتون بیاد آرمیهای عزیز.
همه از جاشون بلند شدن و دست زدن صدای جیغ و هورا بالا رفته بود.
تا نوبت جانگ کوک شد.
جانگ میکروفون به خودش نزدیک کرد و فوت کرد و گفت:سلام من جئون جانگ کوکم احتمالا همه تون منو میشناسید من رپر گروهم منم از مدیر عزیز ممنونم ک امشب ما رو به جمع خودشون دعوت کردن و همچنین از شما آرمیهای عزیزم خیلی متشکرم..
جانگ کوک تعظیمی کرد و بازم صدای جیغ بالا رفت.
به ترتیب نامجون و شوگام خودشون معرفی کردن تا اینکه نوبت اجراشون رسید.
+چون این یک عشق دروغینه.
بعد از اجراشون شامو کنار بچه ها خوردن وقتی ساعت از نیمه گذشت bts گفتن ک خسته ن باید برن..
در این بین جیهوپ و جین و جیمین قبل از اینکه bts سوار ماشینشون بشن جلوتر از اونا راه افتادن.
تهیونگ با تعجب نگاهشون کرد و گفت:چیزی شده بچه ها؟
جیمین با جرائت رفت جلو و گفت: راستش ما از اجرای شما لذت بردیم خیلی خوب بود.
تهیونگ لبخندی زد :خوشحالم ک خوشتون اومده.
جیمین :فقط این نیست .
تهیونگ:منظورت چیه؟
جیمین:عام ببین من همیشه آلبومهای شما رو نگاه میکنم و دلم میخواد شما استادم باشین .
تهیونگ با تعجب نگاه جیمین کرد و پرسید: من استادت شم،؟چه استعدادی داری پسر؟
جیمین گیتاری ک قبلا تهیه کرده بود رو آورد جلو و گفت: نگاه کنید..
و با آرامش شروع به نواختن موسیقی کرد و خواند.
تهیونگ تحت تاثیر استعداد پسر قرار گرفت و براش دست زد.
ته:آفرین پسر خیلی با استعدادی من حتما استادت میشم.
جیمین با خوشحالی پرید تو بغل تهیونگ تهیونگم دوستانه با لبخند بغلشو جواب داد.
حالا نوبت جهیوپ و جین بود ک خودشون به نامجون و جانگ کوک ثابت کنن..
پسرا (bts) خوشحال شدن ک تونستن ۳ نفر دیگ رو به گروهشون راه بدن..
همیشه میترسیدن ک نکنه نتونن ۳ عضو پیدا کنن ولی الان به آرزوشون رسیدن و دقیقا همون چیزی بود ک همیشه میخواستنش.
نظر بدین🥺🙏
خوب من و جیمین وسایل مورد نیاز امشبو تهیه کردیم تا به محض اینکه bts رو دیدیم استعدادهامون نشونشون بدیم..
ج:خوب همه چیز آماده ست.
در حالیکه با دستم داشتم عرق روی پیشانیمو پاک میکردم جواب جیمین دادم:آره.
ج:خوبه...الان بریم.
جین:آره بریم..
چند ساعت بعد:
((مدرسه اوکپاتو))
مدیر شروع به سخنرانی کرد.
پسران به درخواست شما من از گروه بی تی اس دعوت کردم تا اینجا موزیک ویدیو فیک لاو رو اجرا کنن لطفا ادب رو رعایت کنید.
جین و جیمین و جیهوپ سراسیمه وارد سالن مدرسه شدن و روی صندلی جلو نشستن.
در این بین تهیونگ و جانگ کوک و نامجون و شوگا وارد سالن شدن.
تهیونگ رو به جمعیت کرد و گفت:سلام من کیم تهیونگ ملقب به وی هستم حتما شما منو میشناسید من دنسر گروه بی تی اسم از مدیر مدرسه اوکپاتو ممنونم ک امشب ما رو به مدرسه دعوت کردن امیدوارم از اجرای ما خوشتون بیاد آرمیهای عزیز.
همه از جاشون بلند شدن و دست زدن صدای جیغ و هورا بالا رفته بود.
تا نوبت جانگ کوک شد.
جانگ میکروفون به خودش نزدیک کرد و فوت کرد و گفت:سلام من جئون جانگ کوکم احتمالا همه تون منو میشناسید من رپر گروهم منم از مدیر عزیز ممنونم ک امشب ما رو به جمع خودشون دعوت کردن و همچنین از شما آرمیهای عزیزم خیلی متشکرم..
جانگ کوک تعظیمی کرد و بازم صدای جیغ بالا رفت.
به ترتیب نامجون و شوگام خودشون معرفی کردن تا اینکه نوبت اجراشون رسید.
+چون این یک عشق دروغینه.
بعد از اجراشون شامو کنار بچه ها خوردن وقتی ساعت از نیمه گذشت bts گفتن ک خسته ن باید برن..
در این بین جیهوپ و جین و جیمین قبل از اینکه bts سوار ماشینشون بشن جلوتر از اونا راه افتادن.
تهیونگ با تعجب نگاهشون کرد و گفت:چیزی شده بچه ها؟
جیمین با جرائت رفت جلو و گفت: راستش ما از اجرای شما لذت بردیم خیلی خوب بود.
تهیونگ لبخندی زد :خوشحالم ک خوشتون اومده.
جیمین :فقط این نیست .
تهیونگ:منظورت چیه؟
جیمین:عام ببین من همیشه آلبومهای شما رو نگاه میکنم و دلم میخواد شما استادم باشین .
تهیونگ با تعجب نگاه جیمین کرد و پرسید: من استادت شم،؟چه استعدادی داری پسر؟
جیمین گیتاری ک قبلا تهیه کرده بود رو آورد جلو و گفت: نگاه کنید..
و با آرامش شروع به نواختن موسیقی کرد و خواند.
تهیونگ تحت تاثیر استعداد پسر قرار گرفت و براش دست زد.
ته:آفرین پسر خیلی با استعدادی من حتما استادت میشم.
جیمین با خوشحالی پرید تو بغل تهیونگ تهیونگم دوستانه با لبخند بغلشو جواب داد.
حالا نوبت جهیوپ و جین بود ک خودشون به نامجون و جانگ کوک ثابت کنن..
پسرا (bts) خوشحال شدن ک تونستن ۳ نفر دیگ رو به گروهشون راه بدن..
همیشه میترسیدن ک نکنه نتونن ۳ عضو پیدا کنن ولی الان به آرزوشون رسیدن و دقیقا همون چیزی بود ک همیشه میخواستنش.
نظر بدین🥺🙏
۴.۱k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.