شاید بهتر باشد کمی شفاف تر
شاید بهتر باشد کمی شفاف تر
راجب تو برای همه توضیح دهم
این طور شاید بتوانم کمی زودتر
از تمام این دیرتر های نبودت
تو گم شده از زندگیم را پیدا کنم
از آمدنت و حتی از چگونه دیدنت
چیز زیادی در خاطرم نمانده است
فقط یادم می آید که ...
خب فکر کنم بهتر است اول
از ظاهرت برایشان بگویم
این بیشتر از همه یادم مانده است
میدانی آخر امشب شاید کسی
تو را میان تمام نبودن ها پیدا کند
بیش تر از همه چیز خنده هایش
این که می گویم خنده هایش
یعنی لبخندی که در سکوت
می تواند دل آدمی را آرام کند
بعد از لبخند شیرینش
مراقب چشم هایش باشید
چشم هایش نه درشت است
نه کوچکی بچگی را دارد
چشم هایش شیطانی مهربان دارد
نه آزارت می دهد
نه دست از زندگیت بر می دارد
دستانش هنوز مردانه مردانه نشده است
یعنی تلخی روزگار
پوست ظریفش را نیازمند
به هیچ دوا و درمانی نکرده است
خوب که فکر می کنم قدم زدن هایش
بیش از همه می تواند کمک کند
قدم هایش را تند بر نمی دارد
اما فکر می کنم از بعد
کنار گذاشتن من
باید سرش را پایین گرفته
و تندتر راه برود
اگر کمی میان دعاهای امشبتان
او را برایم پیدا کردید
هیچ چیز نگویید
نه جلویش را بگیرید
نه بخواهید برگردد
فقط کمی با دقت نگاهش کنید
تا باورتان شود این نگاه
چه درد سنگینی بر قلبم نشانده است
آنوقت کمی برای
تحمل کردن انتظارش
میان قرآن به سرهایتان دعایم کنید
که عجیب زمین گیر خواستنش شده ام ...
#حمیدرضا_میتران
راجب تو برای همه توضیح دهم
این طور شاید بتوانم کمی زودتر
از تمام این دیرتر های نبودت
تو گم شده از زندگیم را پیدا کنم
از آمدنت و حتی از چگونه دیدنت
چیز زیادی در خاطرم نمانده است
فقط یادم می آید که ...
خب فکر کنم بهتر است اول
از ظاهرت برایشان بگویم
این بیشتر از همه یادم مانده است
میدانی آخر امشب شاید کسی
تو را میان تمام نبودن ها پیدا کند
بیش تر از همه چیز خنده هایش
این که می گویم خنده هایش
یعنی لبخندی که در سکوت
می تواند دل آدمی را آرام کند
بعد از لبخند شیرینش
مراقب چشم هایش باشید
چشم هایش نه درشت است
نه کوچکی بچگی را دارد
چشم هایش شیطانی مهربان دارد
نه آزارت می دهد
نه دست از زندگیت بر می دارد
دستانش هنوز مردانه مردانه نشده است
یعنی تلخی روزگار
پوست ظریفش را نیازمند
به هیچ دوا و درمانی نکرده است
خوب که فکر می کنم قدم زدن هایش
بیش از همه می تواند کمک کند
قدم هایش را تند بر نمی دارد
اما فکر می کنم از بعد
کنار گذاشتن من
باید سرش را پایین گرفته
و تندتر راه برود
اگر کمی میان دعاهای امشبتان
او را برایم پیدا کردید
هیچ چیز نگویید
نه جلویش را بگیرید
نه بخواهید برگردد
فقط کمی با دقت نگاهش کنید
تا باورتان شود این نگاه
چه درد سنگینی بر قلبم نشانده است
آنوقت کمی برای
تحمل کردن انتظارش
میان قرآن به سرهایتان دعایم کنید
که عجیب زمین گیر خواستنش شده ام ...
#حمیدرضا_میتران
۲.۴k
۱۱ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.