نقش آغوشت کشیدم

نقش آغوشت کشیدم
اتفاق افتاد عشق
بوسه های داغ چیدم
اتفاق افتاد عشق
💕💕💕
هر چه از زلف پریشانت
پریشان تر شدم
چون به چشم تو رسیدم
اتفاق افتاد عشق
دیدگاه ها (۰)

ناز کن، ناز، که نازت به جهان می‌ارزدبوسه‌ای از لب لعلت بروان...

آمدم تا روز محشر بوسه بارانت کنمآمدم در ملک احساسم سلیمانت ک...

لیوان ز لبت بوسه گرفت و من بوسه ز لیوان دیدی ز لبت بوسه گرفت...

بوسه ی ازلب شیرین عسلیمیـکند مست مرا تا که بگویم غزلی غزلی ...

از زمانی که تو را بین خلایق دیدممثل یک فاتحه مغرور به خودم ب...

خیال زهر آلود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط