اصلا من دوست دارم تمام کارهایم را برای تو توضیح بدهم حتی
اصلا من دوست دارم تمام کارهایم را برای تو توضیح بدهم حتی اگر نخواهی بشنوی...
اصلا دلم میخواهد یک جور خاصی روی من غیرت داشته باشی، دوست دارم با تو لج کنم صورتت قرمز شود، اخم کنی و با صدای بم و مردانه ات داد بزنی، یعنی همین که من میگم...
اصلا دلم میخواهد ماتیک قرمزم را بردارم و آزادانه روی لب هایم بکشم و تا بخواهیم از در خانه خارج شویم دستم را از پشت سر بگیری و با تشر بگویی یا پاکش کن یا خودم پاکش میکنم و من لجبازانه ابرو بالا بیاندازم و بگویم میتونی پاکش کن و بعد از چند ثانیه گرمای .........
اصلا دلم میخواهد موهایم را همیشه با گیره سفت بالای سرم جمع کنم تا وقتی که حواسم نیست بی هوا از پشت سر گیره موهایم را باز کنی و سرت را لای موهایم فرو کنی و بگویی: میگم عطر گل کم شده توی هوای خونه نگو خانوم خونه موهاشو بسته...
دوست دارم همیشه عطر تو را بزنم تا همیشه بوی عطر سردت همراهم باشد تا همه جا حست کنم... توی ایستگاه اتوبوس، توی مترو، توی فروشگاه، توی گل فروشی، همه جا با خودمم ببرمت...
وقتی که نیستی هم باید باشی و وقتی خواستی عطر بزنی و ببینی شیشه عطرت خالی است و بگویی مگه من چقدر میخوام ازت دور باشم که همیشه عطر منو تموم میکنی؟؟؟
و تو نمیدانستی که قرار است چقدر از من دور شوی وگرنه قبل از رفتن حتما عطرت را جا میگذاشتی...
اصلا دوست دارم لج کنم با دنیا، لج کنم با همه، لج کنم با دلم، که این همه دلم میخواهد را از من گرفته است، لج کنم با تویی که نیستی...
اصلا دلم میخواهد موهایم را تا ته بزنم، ماتیک قرمزم را گم و گور کنم، جایی که دست لب هایم بهش نرسد...
انقدر نیستی که دستم حتی به رویاهایت هم نمیرسد!
از من فقط یک زن دیوانه جا مانده است که موهایش کوتاه است، حالش از ماتیک قرمز بهم میخورد و همیشه با عطر تلخ خودش را خفه میکند تا دیگر عطر سردی خاطراتش را خفه نکند...!
اصلا دلم میخواهد یک جور خاصی روی من غیرت داشته باشی، دوست دارم با تو لج کنم صورتت قرمز شود، اخم کنی و با صدای بم و مردانه ات داد بزنی، یعنی همین که من میگم...
اصلا دلم میخواهد ماتیک قرمزم را بردارم و آزادانه روی لب هایم بکشم و تا بخواهیم از در خانه خارج شویم دستم را از پشت سر بگیری و با تشر بگویی یا پاکش کن یا خودم پاکش میکنم و من لجبازانه ابرو بالا بیاندازم و بگویم میتونی پاکش کن و بعد از چند ثانیه گرمای .........
اصلا دلم میخواهد موهایم را همیشه با گیره سفت بالای سرم جمع کنم تا وقتی که حواسم نیست بی هوا از پشت سر گیره موهایم را باز کنی و سرت را لای موهایم فرو کنی و بگویی: میگم عطر گل کم شده توی هوای خونه نگو خانوم خونه موهاشو بسته...
دوست دارم همیشه عطر تو را بزنم تا همیشه بوی عطر سردت همراهم باشد تا همه جا حست کنم... توی ایستگاه اتوبوس، توی مترو، توی فروشگاه، توی گل فروشی، همه جا با خودمم ببرمت...
وقتی که نیستی هم باید باشی و وقتی خواستی عطر بزنی و ببینی شیشه عطرت خالی است و بگویی مگه من چقدر میخوام ازت دور باشم که همیشه عطر منو تموم میکنی؟؟؟
و تو نمیدانستی که قرار است چقدر از من دور شوی وگرنه قبل از رفتن حتما عطرت را جا میگذاشتی...
اصلا دوست دارم لج کنم با دنیا، لج کنم با همه، لج کنم با دلم، که این همه دلم میخواهد را از من گرفته است، لج کنم با تویی که نیستی...
اصلا دلم میخواهد موهایم را تا ته بزنم، ماتیک قرمزم را گم و گور کنم، جایی که دست لب هایم بهش نرسد...
انقدر نیستی که دستم حتی به رویاهایت هم نمیرسد!
از من فقط یک زن دیوانه جا مانده است که موهایش کوتاه است، حالش از ماتیک قرمز بهم میخورد و همیشه با عطر تلخ خودش را خفه میکند تا دیگر عطر سردی خاطراتش را خفه نکند...!
۶.۸k
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.