من امیدی را

من امیدی را
در خود بارور ساخته‌ام
تار و پودش را
با عشق تو پرداخته‌ام

مثل تابیدن مهری در دل
مثل جوشیدن شعری از جان
مثل بالیدن عطری در گل
جریان خواهم یافت..

راه خواهم افتاد
باز از ریشه به برگ
باز از «بود» به «هست»

🍃🌷🍃فریدون مشیری🍃🌷🍃


#فریدون_مشیری#شعر#شاعرانه#ویسگون
دیدگاه ها (۳۱)

یادم نیستطلوع اوّلین گل سرخ بودیا غروب آخرین نرگس زرد ؟!که پ...

من بی تو یک واژه‌‌ى ساده بیش نیستم!اما کنارت هم‌چون یک کتاب ...

دوست داشتنت رادر گلدان دلم کاشتمحالا هر روز #عشق درو می‌کنم🍃...

قاصدک!شعر مرا از بَر کنبرو آن گوشەی باغسمت آن #نرگس مستو بخو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط