عزیز نداشته ام

عزیزِ نداشته ام...
آمدم بگویم دلم برای خنده هایت یک دنیا تنگ شده...
برای دیدار های هول هولکی حوالی انقلاب....
برای تعصبت وقتی میگفتی"با من قهری با اعتقادت که قهر نیستی شالتو درست کن"...
کاش بی تفاوتیم را جدی نگیری...
کاش بدانی میسوزم تا ادای سردی در بیاورم...
کاش خودت را ببینی بین این نوشته های لاکردار...
کاش دلت نگیرد از تلخی هایم...کاش بفهمی این تقدیر است که جولان میدهد بین ما..
وگرنه مرا چه به تلخی با تو؟
مرا چه به تلخی با تو...
مرا.....
دیدگاه ها (۱)

دلتنگ که باشی حتی الاغ نفهمِ بسته شده تویِ باغچه پدرِ کاظم ه...

تا بحال به ظرفیت میزهای کافه فکر کرده اید...؟که چه دل پُری د...

دلکم...آرام باش..میبینی که آدم ها چقدر بی وفا شده اند...دلکم...

تمام دلخوشیمان شده این دستگاه مستطیل شکل و صفحه مجازی مان......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط