دگر از وحشت مرداب

دگر از وحشت مرداب ؛
خودم دلگیرم .

به خدا منتظر فرصت؛
یک تغییرم ..

من اگر برکه صفت؛
ماندم و دریا نشدم ..

چه کنم بسته ی؛
تقدیرم و بی تقصیرم ..

مگذارید دگر بر سر ؛
راهم تله ای ..

من خودم بی تله در دام؛
خودم زنجیرم .‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌💔👈
دیدگاه ها (۳)

تقدیم به تو که خلاصه تمام حرفهایم شدی ♥️

عشق قشنگ ترین اتفاق دنیاست اگر در دل بیافتد نه در زبان !

چه خبر آینه جان؟ هیچ خبر، غمگینم یک نفر آدمم و چند نفر غمگین...

.خستـہ‌ام مثـلِ آخـریـن نَفَــس یڪ بـرڪَ...زیر پاےِ رهڪَذرے ...

رمان فیک پارت 17 سعی میکنم تا چند پارت دیگه تمومش کنم برم رم...

گــــربهـ وحــــ☆ــشی p⁴ویو نویسنده: همنجور داشتن حرف میزدن ...

خون آشام عزیز (75)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط